ترکیب کردن فرمها همیشه یکی از جذابترین ماجراجوییها برای من بود. مثل آنکه تتراکورد اول گام بلوز از موسیقی آمریکایی را به تتراکورد دوم از مقام اصفهان از موسیقی ایرانی چسباندم و گام بلوز-ایرانی اختراع کردم. در دنیای شعر نیز از این شیطنتها لذت میبرم. مثلاً اینکه بیایم فُرم سونت (Sonnet) انگلیسی را به شعر فارسی بیاورم، وزن Iambic pentameter ، الگوی قافیههای یک درمیان، طول ثابت ۱۴ مصرعی و چرخش کُمدیک بند پایانی آن را با ویژگی هایی کاملاً ایرانی مثل «ردیف» و چارچوب عروضی «مفاعلن مفاعلن فعل» ترکیب کنم.
البته این آزمون و خطاها شاید هیچ ارزش زیباییشناختی نداشته باشد، اما قطعاً ماجراجویی بسیار مهیجی است ...
مگر فلک غلام من شود
حضور تو کفیل هستیام
که این جهان به کام من شود
و زندگی دلیل مستیام
تو رفتهای جهان محدب است
و چشم تو ستاره سهیل
قمر درون برج عقرب است
و اشکهای چشم من چو سیل
تو رفتهای و خانه خالی است
ز آب و نان و آفتاب و شور
نه ردی از تو زیر قالی است
نه در کمد، نه جیب، نه تنور
و زندهام فقط به این امید
بیا دوباره قدرت خرید
سهراب مصاحبی
نوشته شده در 30 فروردین ۱۳۹۸