ویرگول
ورودثبت نام
مصطفی مردانی | روایتگر و مدرس نویسندگی
مصطفی مردانی | روایتگر و مدرس نویسندگی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

مقدمه ای در مورد منتقد درونی


برای این که منتقد درونی را توضیح بدهیم، باید به لحظه‌های حساس برگردیم. لحظه‌هایی که احساس نوشتن زیر پوستمان شروع به قلقلک کند و دوست داشته باشیم، حتی اگر چند خط هم شده، بنویسیم. این نوشتن روزها و روزها ادامه پیدا می‌کند، در حالی که فکر می‌کنیم هیچ وقت تمام نمی‌شود! چرا تمام نمی‌شود؟

بیشتر بخوانید:

پایان فیلم درباره الی چه می شود؟
یادداشتی در مورد فیلم اژدها وارد می شود
صفحات صبحگاهی خوب است یا بد
سایت نویسندگی مصطفی مردانی

نوشتن از روی احساس، باعث ایجاد این مشکل می‌شود. یعنی وقتی از یک مسئله روانی در رنج هستیم و به جای تمرکز روی آن، سعی می‌کنیم با نوشتن خودمان را خالی کنیم، این پروسه به ظاهر بی پایان شروع می‌شود. وقتی که از لحاظ روانی روی یک موضوع تسلط نداریم، نوشتن سوار می‌شود و تا زمانی که روانمان قدرت نگیرد، نوشتنش نیز تمام نمی‌شود!

نوشته های مرتبط:
بالاخره استعداد نویسندگی دارم یا نه؟
حرفی بزن که داستان می‌طلبد! | ساختار پیرنگ در دل توصیف‌بالها


تاثیر دانش روان شناسی

شاید به همین خاطر است که نویسنده‌ها، روان شناسی را هم خوب بلدند. چون کم کم یاد می‌گیرند که نباید به روانشان اجازه بدهند روی داستان مسلط شود. بلکه این نویسنده است که تعیین می‌کند شخصیت‌ها چه کار بکنند. اینها بخشی از جسارت نویسنده است که باعث می‌شود افسار داستان را دستش بگیرد و حرکت کند. اگر ریسمان از دست نویسنده در بیاید، به جایی می‌رسد که داستان حتی فرصت نوشتن یک خط را نمی‌دهد. وقتی نویسنده قدرتش را در مقابل داستان از دست می‌دهد، منتقد درونی قدرت می‌گیرد و شروع به قدرت‌نمایی می‌کند.

آشنایی با منتقد درونی

وقتی که ذهن قدرت مقابله کردن با دانش خودش را از دست بدهد، به اصطلاح منتقد درونی روشن شده است. منتقد درونی را باید بخشی از روان دانست که وظیفه اش محافظت از بدن و ذهن  است، اما زمانی که ذهن قدرت را در دست بگیرد، به عنوان بخشی از ذهن در مقابل فعالیت کردن بیشتر ما می ایستد. این روند تا زمانی که از کار مورد نظر کنار بکشیم ادامه پیدا می کند. اگر جلوی گسترش پیدا کردن منتقد درونی را نگیریم، کم کم در مورد تمام کارها احساس فلج شدن می کنیم و کار به جایی می رسد که دیگر حتی از پس انجام دادن ساده ترین کارها بر نمی آییم.

چه کار کنیم؟

اگر مدت زمان زیادی است که منتقد درونی فعال شده، حتی ممکن است نسبت به کمک گرفتن هم واکنش منفی نشان بدهد. به طوری که بگوید این کار را نکن، ادامه نده، اتفاقی نیافتاده، تو می توانی، تو نیازی به کمک نداری و… صداهایی مشابه به این حرف ها. در حالی که شما به شدت نیاز به کمک دارید، حتی ماجرا را طوری جلوه می دهد که مشکلی نیست و احتیاجی به کمک وجود ندارد. ذهن شما حتی طوری وانمود می کند که از شما در مقابل آسیب جدیدی محافظت می کند، در حالی که بزرگترین منبع آسیب خودش است.


مصطفی مردانی

اینستاگرام تلگرام توییتر | لینکدین |


منتقد درونینوشتننویسندگیداستانرمان
نویسنده داستان و روایت های داستانی /
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید