ویرگول
ورودثبت نام
مصطفی ارشد
مصطفی ارشد
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

" دنیا؛ آینه‌ی بازتاب‌دهنده دل "

شاید بتوانم بگویم دنیا همچون بوم سپیدی است که قلم‌موی خیال ما آن را رنگ‌آمیزی می‌کند.
هر روز، هر لحظه، نقطه‌ای نو بر این بوم نقش می‌بندد، گاهی رنگ‌ها درخشان و پرنورند، همچون طلوعی که جهان را به جشن می‌کشد؛ گاهی نیز رنگ‌ها تیره و مات‌اند، همچون غروبی که دل را به سکوت و تأمل وا می‌دارد.

شاید بتوانم بگویم دنیا مجموعه‌ای از قصه‌هاست. هر انسان، هر روح، فصلی از این کتاب بی‌پایان است؛ قصه‌هایی که در پس هر نگاه، هر لبخند و هر اشک نهفته‌اند. قصه‌هایی که با باد در آسمان می‌رقصند و با موج دریاها به ساحل می‌آیند.

شاید بتوانم بگویم دنیا همچون نسیمی است که بوی بهار را با خود می‌آورد، نسیمی که گاهی سرد و گاهی گرم، گاهی ملایم و گاهی تند می‌وزد؛ این نسیم، لحظاتی از شادی و اندوه را با خود می‌آورد و همچون یادگاری در دل ما حک می‌کند.

شاید بتوانم بگویم دنیا همانند آینه‌ای است که بازتاب‌دهنده‌ی درون ماست؛ هر چه در دل داریم، در این آینه جلوه‌گر می‌شود.
اگر دل پر از عشق باشد، آینه نیز نور عشق را به همه سو می‌پراکند؛ اگر دل پر از کینه باشد، آینه نیز تیره و تار خواهد بود.

و شاید بتوانم بگویم دنیا همچون شعری است که هر بیت آن از دل برمی‌آید و بر دل می‌نشیند. شعری که هر واژه‌اش نغمه‌ای است و هر خطش نقش‌آفرینی شعری که با هر دم و بازدم، با هر قدم و نگاه، نگاشته می‌شود و تا ابد در ذهن جهان جاری می‌ماند.

شاید بتوانم بگویم دنیا... مجموعه‌ای از همه‌ی این‌هاست و بیشتر چیزی است که نمی‌توان در واژه‌ها و جمله‌ها گنجاند؛ چیزی است که باید با دل حس کرد و با روح درک کرد.

نویسنده: مصطفی ارشد

زندگیعشقدلدنیا
* نویسنده و شاعر * صاحب کتاب‌های : شاعرانه‌ی عشق - اناردون – داستان‌های زیرپوستی - عشق، قرنطینه، مرگ و چندین اثر مشترک دیگر در نشرهای مختلف داستان‌نویس اجتماعی و طنز http://www.mostafaarshad.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید