نوشتن، این هنر خاموش و صبور، گاهی بهترین درمان برای زخمهای نامرئی روح است.
زمانی که کلمات بر روی کاغذ جاری میشوند، احساسات و افکار درونی ما به صورتی ملموس و قابل لمس در میآیند، نوشتن درمانی، همانند نوری در تاریکی ذهن، به ما اجازه میدهد تا با واژگان خود، دنیای درونمان را کاوش کنیم و با هر جمله، باری از شانههایمان برداریم.
وقتی نوشتن را به عنوان درمان برمیگزینیم، به خود اجازه میدهیم تا در لابهلای خطوط، احساساتمان را بیان کنیم و آنها را از قفس ذهن آزاد کنیم.
نوشتن، فضایی فراهم میکند تا بیپرده و بیمحابا، از نگرانیها، ترسها و آرزوهایمان بگوییم. هر جمله، همانند یک پل، ما را از دنیای درونمان به دنیای بیرون متصل میکند.
در فرآیند نوشتن، نه تنها خود را بهتر میشناسیم، بلکه به تدریج به آرامشی دست مییابیم که کلمات به ما هدیه میدهند، این آرامش، نتیجهی بازیافتن تکههای پراکندهی وجودمان و ترکیب دوبارهی آنها در قالب داستانها، خاطرات و احساسات است. نوشتن، نه تنها درمانی برای ذهن و روح است، بلکه راهی است برای ارتباط برقرار کردن با خود و جهان پیرامونمان.
در نهایت، نوشتن درمانی یادآور این حقیقت است که در میان همهی پیچیدگیها و سختیهای زندگی، همواره پناهگاهی امن در کلمات و جملات وجود دارد، پس قلم را به دست بگیریم و از طریق نوشتن، راهی به سوی آرامش و شفا بیابیم.
نویسنده: مصطفی ارشد