Rezvan Alavi
Rezvan Alavi
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

توسعه منابع انسانی برای سرمایه گذاری


منابع انسانی دارای مهارت رقابتی و انعطاف پذیر در مرکز رقابت یک کشور برای جذب سرمایه گذاری و حفظ رشد اقتصادی قرار دارند، زیرا شرکت ها دائماً زنجیره تامین جهانی خود را بازسازی می کنند. بنابراین، توسعه منابع انسانی (HRD) در میان سیاست‌های مختلف مؤثر بر محیط توانمند یک کشور برای سرمایه‌گذاری و توسعه اقتصادی، برجسته است.

توسعه منابع انسانی فرآیند افزایش دانش، مهارت‌ها و ظرفیت‌های همه افراد یک جامعه است. دولت‌ها می‌توانند مستقیماً برای بهبود منابع انسانی، از جمله از طریق سیاست‌های آموزشی و بهداشتی، اقدامات سیاسی انجام دهند، اما همچنین می‌توانند سیاست‌هایی را برای کمک و تشویق شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری در منابع انسانی، به عنوان مثال از طریق آموزش در حین کار، و کارفرما اعمال کنند. مشارکت در آموزش سیاست‌های کار خوب طراحی شده می‌تواند به کاهش نابرابری و تحریک رشد اقتصادی، ایجاد مشاغل بیشتر و بهتر برای همه، امکان سرمایه‌گذاری در مهارت‌های کارگران و افزایش دسترسی و بهبود کیفیت آموزش، آموزش و خدمات عمومی کمک کند. سیاست‌های کارآمد منابع انسانی را نمی‌توان به‌صورت مجزا شکل داد و باید بخشی از یک چارچوب منسجم و جامع در راستای استراتژی‌های توسعه و سرمایه‌گذاری کشور باشد. گفت‌وگوی مستقیم با کارگران و تشکل‌های کارگری بهترین ابزار برای تعیین نیازهای کارگران از نظر دستمزد، شرایط کار و توسعه مهارت‌ها است.

حتی مهم‌تر از این سیاست‌های فردی توسعه منابع انسانی ، تعامل بین آنهاست. تلاش برای تقویت مهارت‌های نیروی کار از طریق آموزش حرفه‌ای بدون در نظر گرفتن تعامل آنها با سطح تحصیلات پایه یا سیاست‌های جانبی بازار کار، احتمالاً بی‌اثر خواهد بود. توسعه منابع انسانی مستلزم یک استراتژی جامع است که به طور کامل به ارتباط بین، به عنوان مثال، بهبود سلامت جمعیت در پیشرفت تحصیلی و بسته به سیاست های اشتغال، بر بهره وری نیروی کار توجه داشته باشد.

کیفیت و سازگاری نیروی کار محرک های کلیدی در ایجاد یک محیط مساعد برای شرکت های داخلی و خارجی برای رشد از طریق سرمایه گذاری جدید و سازگاری سریع با شرایط متغیر است. کیفیت تا حد زیادی توسط آموزش، برنامه های آموزشی و سلامت کلی جمعیت تعیین می شود. سازگاری به ظرفیت نیروی کار و سیستم‌های آموزشی برای سازگاری با چالش‌های جدید، از جمله تنوع اقتصادی و ارتقاء زنجیره‌های ارزش جهانی، اشاره دارد، همانطور که در بخش‌های سیاست تجاری و ترویج و تسهیل سرمایه‌گذاری برجسته شده است.

در یک اقتصاد جهانی که به طور فزاینده ای به مهارت ها وابسته است، کشورهای با سطح مهارت پایین تر باید اطمینان حاصل کنند که سرمایه انسانی خود را توسعه می دهند تا رقابت پذیری خود را تقویت کنند. دسترسی گسترده به آموزش ابتدایی با کیفیت و آموزش و مراقبت در دوران کودکی یک نیاز اساسی در توسعه نیروی کار ماهر است و پایه‌هایی را برای یادگیری آینده فراهم می‌کند. آموزش متوسطه و عالی و همچنین آموزش و پرورش حرفه‌ای، از جمله مهارت‌های مرتبط برای مشارکت کامل و مؤثر یک فرد در بازار کار، با افزایش ارزش افزوده محلی به بهره‌وری کامل از مزایای سرمایه‌گذاری کمک می‌کند. سلامت عمومی و دسترسی به مراقبت های بهداشتی نیز بر منابع انسانی و جذابیت محیط کسب و کار تأثیر می گذارد، زیرا سلامت خوب بهره وری کارگران را بهبود می بخشد. همچنین، استراتژی‌های مؤثر برای جذب کارگران با مجموعه‌های مختلف مهارت‌ها می‌تواند نیازهای مهارتی را برطرف کند، انتقال دانش را تسهیل کند و رقابت‌پذیری را ارتقا دهد و در عین حال اثرات منفی بالقوه بر نیروی کار داخلی را کاهش دهد. استراتژی‌های مهارتی باید بیشتر در نظر گرفته شود و از تمام سرمایه‌های انسانی موجود، از جمله جذب بازگشت افراد بسیار ماهر که در خارج از کشور تحصیل کرده‌اند و تعامل با جوامع دیاسپورا (جوامع دور از وطن) برای ارتقای مهارت‌ها، دانش و فرصت‌های نوآوری، بیشترین بهره را ببرد.

برنامه‌های آموزشی برای افرادی که وارد شرکت‌ها می‌شوند و در آنها کار می‌کنند، می‌توانند با توسعه مهارت‌های تجاری و دانش خاص شرکت، آموزش رسمی را تکمیل کنند که کلید باز کردن پتانسیل مولد افراد و امکان تحرک شغلی است. کارآموزی و برنامه‌های همکاری با مؤسسات آموزشی، استراتژی‌های اثبات شده‌ای هستند و کسب‌وکارها نیز باید تشویق شوند تا مهارت‌های کارکنان خود را از طریق، به عنوان مثال، آموزش در حین کار یا با تأمین مالی آموزش‌های تخصصی به نفع شرکت و شرکت‌ها توسعه دهند. کارمند برنامه های آموزشی می توانند بهره وری و سرریزها را از شرکت های چند ملیتی به شرکت های محلی با ظرفیت جذب بالاتر برای دانش و فناوری جدید افزایش دهند - جنبه ای که در بخش ترویج و تسهیل سرمایه گذاری توضیح داده شده است. با همه اشکال آموزش و پرورش، اقدامات خط مشی می تواند به اطمینان حاصل شود که برنامه ها با کیفیت خوب و قابل دسترس هستند، نیازهای کسب و کار را برآورده می کنند و به طور منظم بررسی می شوند. سیاست می‌تواند پیوندهای یکپارچه و مستمر بین مؤسسات آموزشی و آموزشی و ارائه‌دهندگان، مشاغل و صنعت را برای تطبیق برنامه‌های آموزشی با نیازهای کسب‌وکار و ارائه اطلاعات مورد نیاز به جوانان برای انتخاب واقع‌بینانه در مورد تحصیلات خود برای اشتغال آینده، ارتقا دهد. روش‌های کارآمد منابع انسانی و آموزشی در مؤسسات دولتی برای افزایش ظرفیت بخش عمومی به همان اندازه مهم هستند.

استانداردهای کار برای اطمینان از اینکه تجارت به توسعه اجتماعی و اقتصادی محلی کمک می کند ضروری است. استانداردهای اصلی کار اصول اساسی حفاظت از حقوق اولیه بشر در نیروی کار هستند و می توانند رشد فراگیر تحت رهبری بخش خصوصی را افزایش دهند.

سازمان بین المللی کار (ILO) هشت کنوانسیون مورد توافق بین المللی را به عنوان اساسی معرفی کرده است که اکثریت آنها توسط اکثر کشورها تصویب شده است. همانطور که در اعلامیه سازمان بین المللی کار در مورد اصول و حقوق اساسی در محل کار (1998) بیان شده است، استانداردهای اصلی کار با هدف: 1) حذف همه اشکال کار اجباری یا اجباری. 2) کار کودکان را به طور مؤثر لغو کنید. 3) رفع تبعیض در شغل و شغل. و 4) آزادی تشکل و حق چانه زنی جمعی را تضمین کند. دستورالعمل‌های OECD برای شرکت‌های چندملیتی مفاد مربوطه اعلامیه 1998 و همچنین بیانیه سه‌جانبه 1977 سازمان بین‌المللی کار درباره شرکت‌های چند ملیتی و سیاست‌های اجتماعی، آخرین بار در سال 2006 بازنگری شده است. اصول. اجرای استانداردهای اصلی کار نیز با ایجاد زمینه بازی برابر برای سرمایه گذاران خارجی و داخلی و با بهبود عملکرد اقتصادی، کل اقتصاد را به نفع خود می رساند. عناصری که در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرند، تکمیل کننده بحث بخش سیاست‌هایی برای فعال کردن رفتار تجاری مسئولانه هستند.

تنظیم بازار کار باید هم به اهداف اجتماعی حمایت از اشتغال - حمایت از استانداردهای اصلی کار، استانداردهای ایمنی و بهداشت شغلی، مقررات حداقل دستمزد، محدودیت‌های استخدام و اخراج، و تضمین‌های قانونی رژیم‌های بیمه اجتماعی - برسد و هم به نیاز به توانمندسازی پاسخ دهد. شرکت ها برای سرمایه گذاری و ایجاد شغل و در انجام این کار به افزایش بهره وری و رشد اقتصادی از طریق چارچوب های مناسب ایجاد شده توسط دولت کمک کنند. مقررات بازار کار که بیش از حد بر حفاظت و بهبود درآمد و مزایای کارگران فعلی تمرکز می‌کند، ایجاد شغل را منصرف می‌کند و سرمایه‌گذاری را منع می‌کند، یا حتی انگیزه‌هایی را برای کارفرمایان و کارگران ایجاد می‌کند تا به اقتصاد غیررسمی تغییر کنند یا در آن بمانند، جایی که کارگران در آن نیستند. تحت حمایت قوانین کار و عدم دسترسی به اقدامات حمایت اجتماعی مرتبط با کار. برآورد می‌شود که اقتصاد غیررسمی بخش عمده‌ای از اشتغال غیرکشاورزی را در کشورهای در حال توسعه تشکیل می‌دهد. برای تشویق کارگران برای حرکت به سمت اقتصاد رسمی و پرداختن به حمایت اجتماعی از کارگران در بخش‌های غیررسمی، از جمله آن دسته از شرکت‌های کوچک و متوسط ​​که قادر به پرداخت بیمه خصوصی در برابر ریسک نیستند، به استراتژی‌های خاصی نیاز است. در اقتصاد رسمی، همکاری و مشارکت بنگاه‌های خصوصی در حفظ استانداردهای بالا و حمایت از کارگران، و تمایل آنها برای مذاکره با حسن نیت با سازمان‌های قانونی کارگران، برای دستیابی به بهترین نتایج سیاست مورد نیاز است.

فراتر از استانداردهای کار، یک بازار کار کارآمد مستلزم آن است که همه کسانی که قادر به کمک به توسعه اقتصادی و اجتماعی یک کشور هستند، در موقعیتی باشند که این کار را انجام دهند. این بدان معناست که باید از تبعیض صریح یا ضمنی، از جمله بر اساس نژاد، جنس یا سن، جلوگیری شود. این امر مستلزم یک چارچوب قانونی مناسب، اما همچنین اجرا و اجرای مؤثر سیاست‌های آموزشی، اجتماعی و بازار کار مرتبط و نظارت فعال بر نتایج مربوطه است. توصیه جنسیتی OECD (2013) چارچوبی را برای ارزیابی رویکرد قانونی مربوطه ارائه می دهد. افراد و گروه ها نیز ممکن است به دلیل نداشتن مهارت، شرایط خانوادگی، سلامت و بیکاری طولانی مدت از بازار کار کنار گذاشته شوند. مشوق‌های مناسب و استفاده از سیاست‌های فعال بازار کار، مانند کمک در جستجوی شغل و آموزش، می‌تواند به حداقل رساندن این محرومیت‌ها و افزایش موجودی مهارت‌های موجود در بازار کار کمک کند.

از آنجایی که فناوری‌های جدید و ساختارهای بازار در حال تغییر دائماً نیازهای مشاغل را تغییر می‌دهند، انعطاف‌پذیری و سازگاری چارچوب کلی توسعه منابع انسانی برای رقابت‌پذیری اقتصادها اساسی است. برای تضمین این امر، سیاست گذاران باید با ذینفعان اصلی همکاری نزدیک داشته باشند و ارزیابی های دوره ای از تأثیر سیاست ها بر محیط های تجاری و سرمایه گذاری را انجام دهند. چالش کلی دولت‌ها توسعه سیاست‌های توسعه منابع انسانی است که مشارکت شرکت‌های منفرد را برای پایبندی به شیوه‌های خوب مدیریت منابع انسانی تشویق می‌کند. این شامل حصول اطمینان از انطباق عملیات آنها با اصول و استانداردهای بین المللی از جمله موارد ارائه شده در دستورالعمل های OECD برای شرکت های چند ملیتی و کمک موثر به توسعه چارچوب های مناسب برای پشتیبانی و فعال کردن انطباق است.

منبع

OECD (2015), Policy Framework for Investment 2015 Edition, OECD Publishing, Paris. http://dx.doi.org/10.1787/9789264208667-en

توسعه منابع انسانیسرمایه گذاریمدیریت منابع انسانیمدیریت رفتار سازمانی
مدیریت رفتار سازمانی/مدیریت منابع انسانی/ آموزش و توسعه سازمانی/مدیریت آموزشی/ گردشگری/ / مدیریت اسلامیhttps://rezvanalavi.blog.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید