حذف نشان تاریخی پرچم ایران یکی از دهها موردی بود که میتوان آنرا حذف نمادهای ملی در برابر ایدئولوژی امی (امتگرایی) دانست. تا آنجا که مسئولین سالهای آغازین انقلاب، هیچ ابایی از حمله به ملیگرایی ایرانی و سخن گفتن از خلیج جعلی اسلامی به جای خلیج همیشه فارس، برای نزدیکی با کشورهای مسلمان نداشتند.
امیر هاشمی مقدم | مسابقات فوتبالی که تیم ملی ایران در آن حضور داشته باشد، از آن جهت که وحدت و انسجام ملیمان را بهتر به نمایش میگذارد، پدیدهای درخور توجه است. پرچم ایران بهعنوان نماد این همبستگی، در طراحی لباس تماشاچیان یا بهصورت کامل بر روی دوششان دیده میشود؛ البته آنانی که رنگهای این پرچم را بر صورتشان نقاشی میکنند را هم نادیده نگیریم. این کاربرد پرچم، هم برای تماشاچیان فوتبال است و هم آنانکه پس از هر بازی موفقیتآمیزی (خواه برنده شده باشیم خواه بازنده) به خیابان میآیند و جشن میگیرند. دیدن چنین صحنههایی برای ایرانیان جالب است؛ چرا که در زمانهای دیگر، کمتر میتوان پرچم ایران را اینچنین گسترده دید.
در کشورهای دیگر، به نسبت ایران، پرچم حضور پررنگتری در زندگی مردم کشورشان دارد. دستکم در کشورهایی که نگارنده از نزدیک دیده و همه آسیاییاند. و بهویژه در ترکیه که چندین سال تجربه زندگی در آنجا را دارد، نشان پرچم این کشور در همه جا دیده میشود: از قاب گوشیهای بسیار فراوان گرفته تا طرح پوشاک (بهویژه تیشرتهایی که تن زنان و مردان بسیاری است)، کیف، نوشتافزار، آفتابگیر خودرو، لیوان، برچسب در اندازه های گوناگون و برای کاربردهای گسترده و.... بسیاری از خانهها و فروشگاههای ترکیه، در همه طول سال پرچم این کشور را از سر در خانه یا فروشگاهشان آویزان کردهاند.
اما در ایران، پرچم را به ندرت میتوان در زندگی روزمره مردم دید. تقریبا به جز در برخی ادارات دولتی و همچنین راهپیماییهای حکومتی، پرچم ایران در هیچ کحا دیده نمیشود. دلایل بسیاری بر این امر میتوان برشمرد که در اینجا تنها به یکی از آنها اشاره میشود و آن، گرفتن نماد اصلی و تاریخی پرچم ایران، یعنی شیر و خورشید از آن و تهی کردن تاریخ و فرهنگ نهفته پشت آن، پس از انقلاب اسلامی است. در این راه کسی هم یارای اعتراض نداشت، چرا که به مخالفت با واژه مقدس «لا اله الا الله» تعبیر و تفسیر، یا سلطنتطلب معرفی میشد. همین است که میبینیم وقتی دستیار ویژه رئیسجمهور، علی یونسی در اینباره سخن به میان میآورد، به او حمله میشود.
اما ایرانیان بیرون از کشور که ترس از پاسخگویی به کسی ندارند، بیشتر همان نماد شیر و خورشید را در پرچم به کار میگیرند. و البته چه بینظمیای پیش میآید وقتی میبینیم عدهای پرچم با نماد تازه «لا اله الا الله»، عدهای پرچم با نماد قدیمی شیر و خورشید، و عدهای دیگر پرچم سهرنگ بدون نماد را به کار میبرند. کشور دیگری را نمیشناسیم که درباره پرچمش این همه آشفتگی وجود داشته باشد.
در واقع، حذف نشان تاریخی پرچم ایران، یکی از دهها موردی بود که میتوان آنرا حذف نمادهای ملی در برابر ایدئولوژی امی (امتگرایی) دانست. تا آنجا که مسئولین سالهای آغازین انقلاب، هیچ ابایی از حمله به ملیگرایی ایرانی و سخن گفتن از خلیج جعلی اسلامی به جای خلیج همیشه فارس، برای نزدیکی با کشورهای مسلمان نداشتند. مواردی که نه تنها حتی یکی از آنها مورد استقبال کشورهای مسلمان همسایه قرار نگرفت، بلکه عملا عرصه را برای ادعاهای آنان خالی نمود.
نماد شیر و خورشید یک عامل همبستگی درونی و بیرونی با کشورهای همسایه کنونی و همفرهنگ و همتاریخ گذشته است. ضمن آنکه در این نماد، عناصری از فرهنگهای پیش و پس از اسلام، زردشتی، یهودی، شیعی، ایرانی، عربی، مغولی و ترکی دیده میشود. بنابراین بیهوده نیست که آنرا نمادی موفق در بیان هویت ایرانیان میدانند (به جز پژوهشهای قدیمی زندهیادان احمد کسروی، مجتبی مینوی و یحیی ذکاء، پژوهشهای شاهپور شهبازی در دائرهالمعارف ایرانیکا و همچنین افسانه نجمآبادی، استاد دانشگاه هاروارد در این باره نکات بسیار دقیقی را نشان میدهد).
شیر و خورشید را در بسیاری از بناها و آثار تاریخی و فرهنگی کشورهایی که فرهنگ مشترک داریم هم میتوان یافت. برای نمونه، دیدن نقش شیر و خورشید بر روی اسکناسهای ازبکستان و بر سردر مدرسه شیردار مجموعه ریگستان سمرقند در سفر ازبکستان، برای نگارنده جالب توجه بود.
علی یونسی: اگر به من باشد شیر و خورشید را جایگزین هلال احمر میکنم
اصلیترین عاملی که به پاک کردن این نماد از پرچم رسمی ایران انجامید، به جز مبارزه و عناد بیهوده با هر آنچه به حکومت پهلوی مربوط میشد، جایگزینی طرحهای اسلامی و امتگرایانه به جای طرحهای ملی بود (که در تقابل با پهلوی، تر و خشک با هم سوخت. هرچند باید اشاره کرد شیر و خورشید نه در دوره پهلوی، بلکه کاربردش از دوره سلجوقی، صفوی و بهطور رسمی و ثبتشده، از نیمههای قاجار در پرچم راه یافت).
شوربختانه در این راهِ امتگرایانه، فرهنگ، هویت، تاریخ و نمادهای ایرانی بیش از هر چیز آسیب دید و این فرایند کمابیش ادامه دارد. اما جالب است همانگونه که در بالا اشاره شد، شیر و خورشید یک نماد دینی و شیعی نیز بود (بسیاری خورشید را نشانه نبوت که در پشت و در واقع پشتیبان علی شیر خدا جای گرفته تفسیر کردهاند). همین است که شیر و خورشید را برخی نماد شیعه و در تقابل با ماه و ستاره بهعنوان نماد حکومت سنی عثمانی میدیدند (اگرچه به نظر میآید ریشههای ماه و ستاره از کاربرد ماه و ستاره در سکهها و تاج پادشاهی ساسانیان به سلجوقیان و سپس از آن راه به عثمانیان رسیده باشد). بههرحال، همچنان این نماد در بسیاری از اماکن و شعائر مذهبی شیعی (همچون کاشیکاری سردر امامزاده امیر احمد کاشان یو یا پرچم عزاداران حسینی اردبیل) کاربرد دارد.
همچنانکه پیشنهاد برای توجه بیشتر به نماد شیر و خورشید، هرگز به معنای مخالفت با کاربرد نمادهای اسلامی و دینی نیست؛ بلکه تاکید بر این است که هر عنصری باید در ساختار فرهنگی کشور، سر جای خودش باشد. همانگونه که مثلا نمیتوان با توجیه زبان عربی بهعنوان زبان دین اسلام، خواهان جایگزینی آن بجای زبان فارسی شد.
از سوی دیگر، شیر و خورشید یکی از سه نماد ثبتشده در سازمان جهانی صلیب سرخ است. نشان صلیب سرخ نخستین نشان، نماد شیر و خورشید دومین، و ماه سرخ یا هلال احمر، سومین نشان این سازمان است.
اما مسئولین ایران در سال ۵۹ کاربرد نشان شیر و خورشید برای سازمان صلیب سرخ جهانی را، به سود کاربرد هلال احمر کنار نهادند. مسئولین نه تنها به خذف نماد ملی ایرانی و جایگزینی نماد ماه و ستاره که در کشورهای اسلامی و ترکیه کاربرد دارد پرداختند، بلکه به این هم بسنده نکرده و حتی نام آنرا هم عربی نمودند (هلال احمر). یعنی برخلاف ترکیه که برای این نشان نام ترکی (قیزیل آی/کیزیلای) برگزیده، ایران نامش را هم به جای مثلا ماه سرخ، عربی برگزید. طنز روزگار آنجاست که در کنفرانس سال ۱۲۸۵ در ژنو که برای تعیین نشان جهانی این سازمان برگزار شده بود، برای ثبت نشان این ماه سرخ، دیپلمات وقت ایرانی دوره قاجار، ممتازالسلطنه، بین سازمان صلیب سرخ و دولت عثمانی (که حتی اجازه حضور در این کنفرانس را هم پیدا نکرده بود) میانجیگری کرد تا به تصویب برسد. ممتازالسلطنه، تنها نماینده همه کشورهای مسلمان و نیز کشورهای آسیایی در این کنفرانس بود. همین است که هم سلطان عثمانی کتبا و هم سفیر عثمانی در پاریس حضورا از وی سپاسگزاری و قدردانی کردند. اگر این میانجیگری وی نبود، تنها صلیب سرخ و شیر و خورشید بهعنوان نمادهای رسمی پذیرفته شده و با توجه به استدلال ممتازالسلطنه که نماد صلیب برای مسلمانان، یادآور جنگهای صلیبی است، بنابراین اگر ماه سرخ تصویب نمیشد، احتمالا امروزه همه کشورهای مسلمان به جای ماه سرخ، شیر و خورشید را نماد این سازمان میدانستند. بیگمان در آن روز، ممتازالسلطنه هرگز فکرش را هم نمیکرد که روزی در ایران کسانی پیدا شوند که همین نماد ماه سرخ را با نام عربیاش، جایگزین نماد چندصدساله شیر و خورشید ایرانی کنند.
در همه این سالها که ایران نشان شیر و خورشید را به کناری نهاده بود، اسرائیل با پشتیبانی امریکا تلاش کرده نشان ستاره داود را به جای آن بهعنوان یکی از سه نماد شیر و خورشید جایگزین کند. درخواستی که تاکنون با مخالفت این سازمان روبرو شده است. خوشبختانه در سال ۵۹، ایران بر حفظ نشان ویژه خود (شیر و خورشید) تاکید کرد؛ یعنی همچنان ایران امکان بازگشت به نشان خود را دارد و امیدواریم این رویداد، هرچه زودتر رخ دهد.