به فایل صوتی دکتر زیباکلام با موضوع «ایران به کجا میرود» گوش میدادم. در بین صحبت، ایشان اشارهای داشت به یادداشت میرزاملکم خان ناظم الدوله در روزنامه قانون با هدف دعوت مردم به قانونخواهی.
به نظرم اینکه بعد از بیش از ۱۳۰ سال از تاریخ انتشارش همچنان میبینیم که "در بر همان پاشنه میچرخد" تاسفبار است. لذا متن کامل آن یادداشت را با عنوان «چرا رذالت جهل را بر فضیلت علم ترجیح میدهند؟» بازنشر میکنم. باشد که مفید واقع شود.
در تاریخ دنیا کدام افتضاح، چه نوع فقر، چه فلاکت و چه بلیه بوده که الان بر خاک ایران مستولی نباشد؟ آن وجودهای باجوهر و آن عمرهای فاضل که در زیر رذلپرستی این ایام فانی شده، آن ولایات نازنین که مُحَصل دیوان مبدل به بیابانهای مهیب ساخته، آن جماعت بیحصر که قحطیهای مصنوعی به زیر خاک سپرده، آن خانوادههای محترم که غارتگران دولتی از صفحه ایران برچیده، آن سیلهای اشک که بیرحمی اداره ما در کل ایران جاری ساخته، کدام زبان و کدام مستوفی میتواند بهحساب بیاورد؟
این فغان و ناله عامهٔ ایران و این دریای مذلت که ما همه غرق آن هستیم هیچ سبب و هیچ منشٱئی ندارند مگر اینکه ما خلق ایران هنوز معنی و قدرت قانون را نفهمیدهایم. قانون عبارت است از اجتماع قوای آحاد یک جماعت بهجهت حفظ حقوق عامه. قانون باید مبنی بر اصول عدالت باشد. اصول عدالت را خدا و حکما و عقلای بنیآدم به مرور ایام مقرر و روشن فرمودهاند. قانون زبان و زور عدالت است و زور عدالت حاصل نمیشود مگر بهاتفاق عامه. اگر قانون و عدالت میخواهیم باید حکماً با هم اتفاق نمائیم.
در ایران معنی اتفاق عامه درست معلوم نشده است. اغلب خیال میکنند وقتی اتفاق میگوئیم یعنی باید در جمیع خیالات با هم متفق باشیم. چنین اتفاق هرگز در دنیا نبوده و نمیتوان از طبع بشری چنین توقعی کرد. اتفاقی که الان در ایران لازم داریم این است که روی یک شعور عادی بهاتفاق هم طالب قانون باشیم و بر سر طلب قانون با هم اتفاق نمائیم و این اتفاق هیچ اشکالی ندارد.
به یک ترتیب مخصوص میتوان جمیع خیالات ایران را بر سر این مسأله قانون خیلی زود جمع کرد. به چه ترتیب؟ به یک ترتیبی که شریعت خدا و عقل آدم و تاریح دنیا به ما یاد داده و عنقریب معنی و قدرت آن را مثل آفتاب روشن خواهید دید.
علیالعلاجه بدانید که استخلاص ایران از این گردابِ مذلت، یعنی استخلاص خود شما از این ظلمت اسیری [اثیری؟]، ممکن نخواهد بود مگر به استقرار قانون.
قانون وکیل و ضامن و حاکم و مستحفظِ حقوق انسانی است. بدون قانون هیچ جماعتی از ذلت و شقاوتِ حیوانی هرگز نجات نخواهد یافت. جمیع انبیا آنچه فرموده از برای تقویت و اجرای قانون بوده. جمیع خرابیها و جمیع ظلمها از عدم قانون است.
چرا خانه او را بیجهت ضبط کردند؟ بهعلت اینکه قانون نداریم.
چرا سر او را بیتقصیر بریدند؟ بهعلت اینکه قانون نداریم.
چرا اینهمه مناصب را به یکی میدهند و آنهمه صاحبمنصبان قابل را بیکار میگذارند؟ بهعلت اینکه قانون نداریم.
چرا رذالت جهل را بر فضیلت علم ترجیح میدهند؟ بهعلت اینکه قانون نداریم.
پس اگر شعور دارید و حقِ زندگی میخواهید قانون بخواهید.
اگر صاحب دین هستید قانون بخواهید.
اگر در بند دولت هستید قانون بخواهید.
اگر خانه شما را خراب کردهاند قانون بخواهید.
اگر مواجب شما را خوردهاند قانون بخواهید.
اگر مناصب و حقوق شما را به دیگران فروختهاند قانون بخواهید.
اگر صاحب عیال هستید قانون بخواهید.
اگر صاحب چیز هستید قانون بخواهید.
اگر فقیر هستید قانون بخواهید.
اگر رحم دارید قانون بخواهید.
اگر آدم هستید قانون بخواهید.
نمره دوم - غرهٔ شعبان ۱۳۰۷
----------------------------
پانویسهای راوی
×× این نوشته شانزده سال قبل از انقلاب مشروطه نوشته شده و این جمله "عنقریب معنی و قدرت آن را مثل آفتاب روشن خواهید دید." به گمانم پبشبینی جالبی بود.