به نام الله مهربان
سلام سلام
خوب هستین بچه ها؟ ?
آقا دلم براتون تنگ شده بودا
خب خب خب
حاجی جان میخوایم که باز بیایم باهم حرف بزنیم
خب آقا من دارم همین الان یه آهنگ گوش میدم که ببین بی نظییییره??
بیاید اول شمام گوش بدید بعد بریم باهم حرف بزنیم?
خب
گوش کردید؟
انصافا خیلی عالی بود
خدایا شکرت
خب
بریم که حرف بزنیم
بذار کمی از جُنُب شدن و پریود شدن حرف بزنیم
آقا اون روز من صبح ساعت 4 اینا بود که بیدار شده بودم و بعد کمی بیدار موندم و بعد اذان گفت و بعد نمازمو خوندم و بعدش دیدم خیییلی خوابم میاد و گفتم برم یکم بخوابم.
بعد ساعت تقریبا 7 بود که از خواب بیدار شدم.
بعد دیدم واااای
سیل اومده??
عَه عَه
جُنُب شده بودم
خخخ اینقدر ترسیده بودما?
بعد گفتم ای خدا آخه الان چرا؟؟
من الان میخوام برم مدرسه
ای خدااا
و بعد رفتم بیرون از اتاقم
بعد به مامانم گفتم مامان من جُنُب شدم?
بعد گفت خب برو یه دوش بگیر
گفتم نه بابا دیره دیگه
بعد گفت خب برو مدرسه، ظهر اومدی بیا برو یه دوش بگیر و غسل بگیر
گفتم باشه
بعد میگه این غسل گرفتن رو توی مدرسه یاد دادن بهتون؟
میگم نه بابا ها
دلت خوشه
مدرسه فقط میاد خزعبلات میریزه توی مغز ما
میگم بابا اینا خیلی مهمه
باید یاد بدن دیگه
میگم نه بابا اصلا درمورد این چیزا به ما چیزی یاد ندادن
واقعا چرا یاد ندادن به ما؟
من سَرِ ندونستن اینکه جُنُب چیه، دهنم سرویس شد!!!
ای خدا
واقعا مدرسه بهترین مکان برای آموزش این چیزاست
واقعا مدرسه خییلی به ما مدیونه
بابا میدونی یچیزم هست
ببین الان توی این سن و سال، کلا سال های نوجوانی، بیشتر نوجوونا درگیر خیییلی چیزا میشن
مثلا دوست دختر و دوست پسر داشتن، انحرافات جنسی، موادمخدر(narcotic) و بلوغ و...
و من سوالم اینه که چرا توی مدرسه اصلا نمیان یه همچین مسائلی رو آموزش بدن؟؟
ها؟
بابا نمیگیم که بیاید این خزعبلات رو حذف کنید. حداقل بیاید در کنار اینا، این مسائل رو هم آموزش بدید
آقا واقعیتشه که 95 درصد خونواده های ایرانی، خجالت میکشن که در مورد این چیزا حرف بزنن با بچه هاشون
نمیدونم چرا
واقعا نمیدونم که چرا خجالت میکشن
ولی بابا دیگه مدرسه که میتونه قشنگ بیاد این مسائل رو آموزش بده
ولی چرا واقعا این کارو نمیکنن؟
به مولا میخوام برم خودم معلم بشم و اینطور کلاس هایی هم برگزار کنم
بابا بیاید در مورد جُنُب شدن برای پسرا توضیح بدید
یا به دخترا درمورد پریود شدن توضیح بدید
حالا دخترا باز یه شانسی که آوردن، مامانشون این چیزا رو میگه بهشون
ولی بیچاره پسرا
هم مادر خجالت میکشه اینارو بگه و هم پدر :(
واقعا مدرسه بهترین جاست برای آموزش دادنِ این مسائل
نه حاجی
اینا عُرضه ندارن
باید خودم برم یاد بدم
والا
چارتا گوسفند رو کردن معلم
بابا معلم مگه اینطوری میشه؟
بخدا خیییلی از معلم های خودِ ما، اصلا به درد معلمی نمیخورن
تمام خسته
بی انرژی
بابا معلم باید شاد و پر انرژی باشه
و بِروز باشه
برداشتن معلمی که برای دههی 40 هست رو آوردن معلم ما کردن
بابا اینا دیگه انرژی ای ندارن
اون معلم نگارشمون یبار حرف خیلی خوبی زد
گفت خدا بعضیا رو معلم آفریده
واقعا راست میگه
اصلا من خودم بعضی از معلم هامونو نگاه میکنم، واقعا وقتی دارن تدریس میکنن، چشماشون برق میزنه
ولی بعضیاشون هم هستن که اصلا حالِ آدمو بهم میزنن
انگار به زور اومدن مدرسه
به نظرم این سیستم آموزش و پرورش، معلم های خیییلی شاد و پرانرژی و بِروزی میخواد
باید خودم برم معلم بشم
از اینا فایده ای نیست
و حالا واقعا خداروشکر که خدا برای ما پسرا، جُنُب شدن رو قرار داد
درسته که خییلی کثافت کاریه، ولی واقعا اگه نبود، بدبخت میشدیم
خخخخ
یبار من چند روز بود که جُنُب نشده بودم
وای داشتم منفجر میشدم?
میگفتم خدایا جون مادرت من وقتی میخوابم، بریز بیرون :)
واه واه
خیییلی سخته
واقعا خدایا شکرت که جُنُب شدن رو برامون قرار دادی
حالا نمیدونم آیا پریود شدن واسهی دخترا، منفعتی داره یانه
ولی خدایی خوش به حال دخترا
بابا یبار توی ماه پریود میشن و تمام
پسرا هر هفته حداقل 2بار جُنُب میشن!
بعد یه سوال من دارم
خدا چرا اینارو توی این سن و سال برای ما قرار داد؟
ها؟
بابا میذاشت وقتی 25-30 ساله که شدیم، این جُنُب شدن و پریود شدن هم اتفاق میفتاد دیگه
آخه از این سن و سال چه خبره؟!
میدونی چرا میگم 25-30 ساله؟
ببین پسرا وقتی ازدواج کنن، بخاطر مسائل فنی توی زندگیِ مشترکشون، کمتر جُنُب میشن.
ولی خب آخه ما که از الان نمیتونیم ازدواج کنیم
پس حداقل تا 10 سال دهنمون سرویسه??
خدایا شکرت
نمیدونم
قطعا پشت این کار، یه حکمتی هست
امیدوارم که بفهمم
آره دیگه اینطوری
بعد آقا یچیزی هم هست
ببین بعضی وقتا خونواده هم درک نمیکنه مارو
مثلا بعضی وقتا که خونهمون موز هست، مامانم میگه محمد بیا موز بخور :|
من قبلا خوردم و دیدم که واه واه لامصب چقدر انرژی جنسی آدم رو زیاد میکنه!
بعد مامانم هی تعارف میکرد ولی من میگفتم نه خوشم نمیاد خودت بخور.
بعد آقا هی گیر میداد
بعد یبار برگشتم گفتم بابا مامان این لامصب موز، انرژی جنسی منو بالا میبره!!
و پدر آدم در میاد واقعا
و بعدشم کسی موز میخوره که بعدش میدونه میخواد یجایی استفاده کنه
خب حاجی من کجا میخوام استفاده کنم؟
آقا گیر نده دیگه
درک کنید لطفا ای خونواده!
آره دیگه اینطوری
خب
بریم حالا درمورد چیزای دیگه حرف بزنیم
از این جُنُب و پریود، بیایم بیرون :)
یاالله
خب
بذار کمی از مدرسه بگم براتون
خب آقا اول اینو بگم بهتون که وای بچه ها من این روزا دارم یسری داستان های انگلیسی میخونم که خیییلی فوق العادن
یکیش بود که خیلی باحال بود
درمورد این بود که چرا زن ها، دیرتر از مَرد ها، پیر میشن
وای چقدر جذاب بود
خییلی باحال بود
حالا میام به مرور زمان این داستان هارو توی کانال داستان های کوتاه انگلیسی که توی کست باکس هست، میخونم براتون و زبانمونو هم قوی میکنیم
حالا اگه توی کانال عضو نیستید، بیاید عضو بشید?
آره و بعد آقا مدرسه هم خییلی خوبه???
آقا وای چقدر من این چند روز خندیدم
خخخ
ما یه معلم فیزیک داریم که خیلی باحاله
بهمون میاد یکم درس میده و بعد مثال میده
و بعد میپرسیم ازش که آقا چجوری حل کنیم این سوال رو؟
میگم کاری نداره که. بذار تو فرمول?
خخ
هروقت بچه ها ازش سوال میپرسن، میگه بذار تو فرمول :|
خخ بعد اگه باز سوال بپرسیم ازش، داد میزنه میگه بابا نمیخونی دیگه!!
خخخ
خدایا شکرت
این معلم فیزیک ما خیلی باحاله :)
بعد حاجی یه پسره هست توی کلاس ما، این مداحی کار میکنه
بعد آقا اون روز یکی از معلم هامون داشت تدریس میکرد
و ما هم همینطور نشسته بودیم و داشتیم گوش میدادیم
بعد پنجره ها هم باز بود
خخخ
آقا بعد یدونه از این روضهخوان ها اومد کنار مدرسه مون و شروع کرد به روضه خوندن
بعد یکی از بچه ها گفت که آیندهی فلانیه ها(همون پسرهی مداح)???
وای کلاس منفجر شد
خخ هروقت اون روضهخوان میاد کنار مدرسه مون و صداش میاد، من یاد اون حرفِ پسره میفتم و غش میکنم خخخ?
ای خدا از دست این بچه ها
خدایا شکرت واقعا
بعد بذار یچیز دیگه هم بگم
خخ اون روز زنگ سوم بود که معلم بهمون گفته بود درس نداریم و میتونید برید
و بعد ماهم خیلی خوشحال و خندان گفتیم چشم آقا :))
بعد من آخر از همه رفتم
آقا من رفتم دیدم که در(درب) حیاط قفله
بعد دیدم سرایدار(caretaker) اومد
بهش گفتم آقای فلانی لطفا این در رو باز کن
بعد گفت باشه
بعد اینطوری میگه ها
بابا انگار اینجا پادگان شده
هی در رو باز میکنم و میبندم
فقط یه تفنگ کم دارم??
خخخ
منم میگم آره والا
بعد ازش تشکر کردم و خداحافظی کردم و رفتم که به یه جا برسم و ماشین سوار بشم و برم خونه
آقا بعد سوار ماشین شده بودم و ماشین هم حرکت کرد
وای وای وای
توی ماشین این حرفِ سرایدار یادم افتاد
یعنی بزور داشتم خندهمو کنترل میکردم?
میگفتم خدا لعنتت نکنه این چی بود که گفتی?
خخخ توی خیابون هرچی میدیدم، خندم میگرفت
وای وای وای
یعنی مُردم و زنده شدم
من یعنی واقعا وقتی خندم بگیره، دیگه حالا حالا تموم نمیکنم :))
خخخ من سلمونی هم میرم خندم میگیره
میبینی تا قبل از اینکه روی صندلی بشینم، چیز خندهداری نمیاد توی ذهنما!
بعد تا وقتی میشینم روی صندلی، تمااااام چیزای خنده دار یادم میوفته
وای خدا
هی نفس عمیق میکشم
بشگون میگیرم خودمو
پامو تکون میدم
وای وای وای?
یعنی واقعا وقتی سلمونی میرم، میمیرم از خنده
لامصب صندلیش جادوئیه??
بعد اون آرایشگر هم منو میشناسه
بعد بهم میگه اسکندری اگه بخندی، کچلت میکنما?
میگم والا دست خودم نیست
این صندلی مشکل داره
خخخ
خدایا شکرت
آره اینطوری
بعد دیگه چی بگیم
وایسا یکم فکر کنم ببینم
آهان خخخ توی کلاسمون، 2نفر رفتن خالکوبی کردن و بعد یکی رفته لو داده
و مدرسه هم گیر داده بهشون و گفته که باید اخراج بشن
بعد اون 2 نفر میگن فقط پیدا کنیم اون شخصِ تیشو رو!
میکشیمش!
خخخ
بعد حالا میدونی همون شخص رفته بود به باباش که توی انجمن مدرسه هست، گفته که فلان معلم ما کلا 2 جلسه اومده تا الان!!
و معلممون هم اومد گفت که بابا مگه من 9 جلسه نیومدم؟ ایناها اینم حضورغیاب ها!!
چرا دروغ میگید؟
بعد میگه مدیر اون روز توی جلسه، این رو گفت بهم و آبرومو برد!
گفت که چرا تو کم رفتی؟
بعد خخخ دوستم میگه ببین معلم رو با بیست و چند سال سابقه هم فروختن??
ای خدا
مدرسه خیلی باحاله
خخخ مثلا بعضی وقتا میان دَرِ کلاس رو میزنن و میگن فلانی بیاد دفتر
بعد یه نفر از اون پشت میگه (تُرکی بخونید) دور گِت. سنیده گئچی قیمَتینه ساتدیلار?
یعنی پاشو برو. تورو هم به قیمت یه بُز فروختن??
وای خدا وای خدا :)
واقعا خدایا شکرت بخاطر این مدرسه
باز میریم یکم میخندیم :)
خخخ
خدایا شکرت
بعد آقا طبق حرفایی که توی پست قبلی بهتون گفتم، من الان به الله میگم باباجون :)
خخخ خیلی باحاله
آقا اینم بگم خدایی منم میدونم خدا بچه مَچه نداره
میدونم بابا حاجی
بابا جون میگم چون باعث نزدیکی و راحتی میشه
آره گفتم بگم بهتون اینم
واقعا خدا عرشیانفر رو خیر بده
عجب تکنیک خفنی یاد داد
اگه اون پادکست رو گوش نکردید برید گوش بدید از لینک زیر?
واقعا خیلی تکنیک خوبیه :))
خدایا خیلی شکرت
خب بچه ها بریم که شکرگزاری کنیم
واقعا خدایا شکرت که به ما فرصت زندگی کردن دادی
ای خدا
واقعا چقدر ماها خوشبختیم
همین که فرصت داریم زندگی کنیم، خیلی عالیه
خدایا شکرت که ما ویرگول رو داریم :)
خدایا شکرت که من انگشت دارم و میتونم تایپ کنم برای دوستام :)
خدایا شکرت که ما مدرسه داریم
خدیا شکرت که مدرسهمون، مدیر و معاون و معلم داره
خدایا شکرت که همیشه هوامونو داری
خدایا شکرت که خونه داریم
خدایا شکرت که خانواده داریم
خدایا شکرت که همیشه مارو به بهترین و جذاب ترین راه توی زندگی هدایت میکنی
خدایا شکرت که دستشویی داریم
خخخ
آقا من حتی به شلنگ دستشویی هم شکرگزاری میکنم?
والا
اگه نبود میخواستیم چیکار کنیم؟ چجور میخواستیم از آب استفاده کنیم؟
خدایا شکرت واقعا
ای خدا شکرت شکرت شکرت?❤
خب دیگه حرفم تموم شد بچه ها
راستی یه ویدیوی خفن هم پیدا کردم
لینکشو میزارم شما هم ببینید و لذت ببرید
خدایا شکرت
خب بچه ها مرسی که تا اینجا خوندید و امیدوارم که از میان از صحبتا، یچیزی یاد گرفته باشیم
خدایا شکرت واقعا
خب بچه ها اگه حرفی، سخنی چیزی بود حتما بگید :)
دمتون گرم
خدایا شکرت که من دوستای خیلی خوبی دارم
خدایا شکرت که دوستام، منو دارم :)))
خخخ
خب دیگه بریم
ممنونم ازتون
خدایا شکرت که دوستای من مهربونن :)
آقا بسه بیخیال شو بریم?
خخ
خب خداحافظ :))
تاریخ: 24 آذر 1401
** راستی توی کانال تلگرام(MrAminEsCh@) هم مطالب خوبی قرار میدم؛ اگر خواستید یه سَری بزنید **