mohi·۱ سال پیشرفتنو تو آهسته آهسته بلند میشوی، راه میافتی، میروی. و در این راه رفتن، دست و بالت بارها زخمی میشود، امّا آبدیده میشوی و میآموزی که از جاد…
mohiدرسَکّو!·۱ سال پیششروع!«وأَقولُ لنفسي؛سيطلع من عَتْمتي قَمَرُ.»و با خود زمزمه میکنماز دلِ تاریکیام ماهی پدیدار خواهد شد...روزی را به یاد می آورم روزی که او اول…