بیپرده راه میروم؛
روی واژههای قدسیِ درهمتنیدهی سرخ،
که چهرهی دروغینشان را بیپرده حس میکنم.
چه مسخره… چه چرند… چه پوچ.
مدتها سخنان سراسر دروغ را حقیقت میپنداشتم.
ما بر «هیچ» زندگی میکنیم،
و شاید سالها طول بکشد
تا دریابیم:
روی پوچیست که معنا میسازیم،
و بر بومِ تهی،
نقاشیِ زندگی میکشیم.