ویرگول
ورودثبت نام
محمدصالح احمدی
محمدصالح احمدی
محمدصالح احمدی
محمدصالح احمدی
خواندن ۲ دقیقه·۹ ماه پیش

این جهان کوه است و...

ویرگول بهانه‌ای شد تا برخی نوشته‌های خلوت خودم را به اشتراک بگذارم، به امید اینکه بتوانم حتی برای یک نفر یک گره ذهنی باز کنم!

داستان از جایی شروع شد که خلوت تنهای خودم را پیدا کردم، جایی که حس کردم غیر از خودم و خدای خودم کسی وجود ندارد! البته این افکار در نتیجه خواندن اشعار حضرت مولانا بود و میتوانم بگویم بهترین استادی که تا بحال داشتم بوده است؛ یکی از بهترین اشعار او که در ذهنم ماندگار شد (کمتر کسی است که من را بخوبی بشناسد و این شعر را از من نشنیده باشد) این است:

این جهان کوه است و فعل ما ندا *** سوی ما آید نداها را صدا

جایی زندگی برایم مهم شد که زندگی ها یکی پس از دیگری به پایان میرسید! (دوره کرونا) در آن دوران به وسیله‌هایی چنگ زدم که من را سرپا نگه داشت، یکی از مهم ترین آنها حضرت مولانا بود، جهان بینی او به قدری عمیق بود که ساعت‌ها غرق در تفکر میشدم و گاهی مینوشتم.

پس از مولانا دکتر اسپنسر جانسون با کتاب فوق العاده‌اش «قله‌ها و دره‌ها» زندگی را برایم مدلسازی کرد (چیزی که ما در فیزیک عاشقش هستیم) و باز به معنای عمیقتر زندگی نزدیک شدم. پس او دکتر ویکتور فرانکل با کتاب «انسان در جستجوی معنا» به من نشان داد حتی اگر کل زندگیم را از من بگیرند باز میتوانم در زندگی معنا دهی کنم و به آن ادامه دهم. منابع، فلسفه‌ها، اساتید و مکتب‌های زیادی در کنجکاوی‌های خود پیدا کردم که هر کدام نقش و رنگی بر دیوار نگاره ذهنی من از زندگی اضافه کرد. آری با تمام وجود فهمیدم جوینده، یابنده است!

وقتی به زندگی خود از سال 98 تا به حال نگاه میکنم، خودم هم تعجب میکنم اما همه آن قله‌ها (موفقیت و روشنی) و دره‌ها (شکست و تاریکی) چیزی بود که برای رسیدن به محمدصالح امروز احتیاج داشتم. امیدوارم شما هم به هر آنچه که نیاز داشته اید و یا نیاز خواهید داشت، آگاه باشید، تجربه کنید و بدانید.

لبخندتان از اعماق وجود
محمدصالح احمدی

دلنوشتهشروعشروع نوشتنزندگیشعر
۲
۰
محمدصالح احمدی
محمدصالح احمدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید