من هیچوقت نمیگم تنهایی رشد کردم، اگه دلم شکست تنهایی تیکه هاشو جمع کردم، اگه گریه کردم تنهایی اشکامو پاک کردم یا هر جایی رسیدم خودم بودم و خودم. یا شعرای قشنگ به هم ببافم که خودم پشت خودم باشن و بس!!! نه.
پشت رشد کردن من از هر نظر (علمی/مهارتی/سواد اجتماعی/روانشناسی/خودشناسی و...) مدرسهای درجه یکی بوده که لطف داشتن و تمام دانسته هاشونو در اختیار آدمها قرار دادن و منم استفاده کردم.
اگه دلم شکسته و تونستم به خودم بیام، خیلی دلیلها باعثش بوده. شاید با حرفهای یه شخص، لبخند یه فرد، یه تکست توی سوشالمدیا، موزیکی که گوش دادم یا رفتن به طبیعت تونستم از حال بدم بیرون بیام.
اگه بعد از گریه کردن اشکامو پاک کردم دلیلش قوّت قلبم بوده که در گذشته عوامل زیادی باعث به وجود اومدنش شدن.
اگه تا اینجای زندگیم پیشرفتی داشتم و به یه جایگاهی رسیدم (حداقل از نظر خودم) تمامش وابسته به آدمها و عوامل محیطیم بوده.
بیاین یک بار برای همیشه به دستاوردهامون فکر کنیم و عوامل کمک کننده رو دونه دونه بشماریم، اونموقع هست که غرور و تکبر بیجامون رو کنار میزاریم و همیشه قدردان و سپاسگذار خداوند / آدمها / حیوانات / گیاهان / آب و هوا و... میشیم.
یادمون نره که
ما همه به طبیعت وابستهایم
و طبیعت به ما وابسته.
پس برای ادامهی زیستن و بقا قدر هم باشیم و به تمام هستی احترام بزاریم.
بهقلم: مأوامقدمزاد