مأوا مقدم
مأوا مقدم
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

اثر انگشت

به تو می‌اندیشم دلم تنگ و رکابی‌ام بیشتر از قبل در تنم زار میزند!

به دنبال تو در آهنگ‌هایی میگردم که صاحبانشان

در دنیای خود یکی مثل تورا گم کرده‌اند..

رودهای روی کویرِ دستانت را با رغبت به آغوش کشیده‌ام

تو حالا در من جاری هستی..

دستانم مسرور اند

وقتی روی کتابی دست میکشند که تو سطر به سطرش را خوانده‌ای...

?مأوا مقدم

قطعه اثر انگشت/مأوا مقدم
قطعه اثر انگشت/مأوا مقدم



| شاعر | نویسنده | داستان نویس |
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید