دیروز یک ویدئو دیدم که چند جوان در حین جشن چهارشنبهسوری داخل ماشینِ پلیس نارنجک انداختند.{یادداشت کامل رو اینجا ببینید}
احساس میکنم به این جوانهای جسور حسادت میکنم.
اینستاگرام پُر شده از آدمهایی که با خُلبازی و ادابازی فالوور جمع میکنند. احساس میکنم به این آدمها حسادت میکنم.
یکی از دوستان من انقدر بددهن هست که وقتی حرف میزند داخل هر جملهی پنجکلمهایش، ۶ واژهی رکیک جاساز شده. احساس میکنم به این آدم مستهجن حسادت میکنم.
زمانی که ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد، یکنفر از دوستانم خیلی خوشحال شد. وقتی متعجبانه دلیل خوشحالیش رو پرسیدیم، اینجوری جواب داد:
بذار با یک مثال برات توضیح بدم. فرض کن توی یخچالتون دو قوطی «سَم» هست. یک نفر این زَهرها رو داخل یخچال خونهتون گذاشته تا تو رو بیمار کنه. روی جلد قوطی اول یک عکس اسکلت و جمجمه چسبونده شده و شدت تأثیر زهر رو ۷۰ درصد تعیین کرده.
روی جلد قوطی دوم نوشته گلاب درجهی یک. فرض کن شدت سَمش هم ۳۰ درصده.
به نظرت کدومیکی خطرناکتره؟
من هم گفتم:
- دومی!
- چرا؟
- چون خطرش نامشهودتره و باعث میشه که من سمتش برم. در واقع چیزی رو که به مسموم بودنش پِی ببرم، ازش دوری میکنم. و دومی رو به خیال گلاب ممکنه مصرف کنم. احتمال مسموم شدن با اولی صفره، چون معلومه که داخلش یک مایع خطرناکه، ولی دومی نه! چون ممکنه به هوای گلاب مصرفش کنم.
- خوب آفرین! بههمین دلیل ترامپ هم از اوباما یا کلینتون کمخطرتره. چون بد بودن و خطرناکبودن ترامپ رو به راحتی میشه کشف کرد.
ترامپ کلی رسوایی اخلاقی داره. از لحاظ تصمیمگیری غیرقطعیه. خود کارشناسهای آمریکایی میگن مشاورهای باهوشی نداره. زیادی تندرو هستند. از روابط پنهان آمریکا با عربستان و اسرائیل بهراحتی حرف میزنه. در واقع ترامپ به همهی رقبا و دشمنای آمریکا میگه من آدم کلهخریام! لطفا در مواجهه با من گارد دفاعی بگیرید!
ترامپ آدمِ خودداری نیست و نمیتونه صبورانه توطئههای کشورش در قبال سایرین رو پنهان کنه. برای همین نشون دادن بدیِ ترامپ به کسایی که دشمنی آمریکا رو بهروشنی درک نکردند، سادهتره. ترامپ مثل اوباما باهوش و مؤدب به نظر نمیرسه. کارهای عامالمنفعه انجام نمیده(البته مطمئن نیستم) و برای بچهها کتاب نمیخونه.
ترامپ یک دشمنِ زشته و دشمن زشت، کمخطرتره!
کاری ندارم که آمریکا جنایتکاره یا خوب.
ترامپ بهتره یا اوباما
اما یک نکتهی مهم اینجا هست. دشمن زشت، خطرش کمتره.
همهی دشمنها خارجی نیستند. منظورم اینه که داخل همهی ما یک آدم شرور یا گرگ هست که نمیخواد هنجارها رو رعایت کنه.
یک گرگ هست که مدام وسوسه میکنه تا اخلاق رو نادیده بگیریم و بزنیم به فازِ شرارت.
کسی که داخل ماشین پلیس نارنجک میندازه، دست و پای گرگ خودش رو باز گذاشته تا تعدی کنه.
کسی که با رفتارهای دیوانهوار پیجهای اینستاگرام رو به گند کشیده، در واقع آدم شرور خودش رو آزاد گذاشته تا برای خودش آبرویی نذاره.
ترامپ هم گرگ خودش رو آزاد گذاشته تا بهراحتی عیاشی کنه، زور بگه و مشورت خیرخواهان کشورش رو نادیده بگیره.
من به این آدمها حسادت میکنم، چون گرگهایی دارند که بهراحتی با هر چشم غیر مسلحی دیده میشن.
من به این آدمها حسادت میکنم، چون زشتیهاشون زیادی روشن و واضحه.
چون نمیشه روی بدیهاشون اسمهای قشنگ گذاشت.
با هزار قدرتِ عقل، کارهای بدم رو توجیه میکنم
روی کارهای بدم، اسمهای قشنگ میذارم
من اگر بخوام خودم رو اصلاح کنم، کار آسونی ندارم. نمیتونم بهراحتی از فریب خودم خلاص بشم. گرگِ من ظاهر طاووس داره و باطنِ دیو.
من بدترین کارهام رو در اخلاقیترین رفتارم پنهان میکنم. بهقول فاضل:
قنوتم را کف دست شراب انگاشتند اما
من آن رندم که پنهان میکنم در خرقه جامم را
من کارهای بدم رو با روشهای مختلف تزیین کردم و عطر و گلاب زدم تا دیگران رو فریب بدم. اما بیشتر خودم رو فریب دادم و الان نمیتونم به راحتی ازین منجلاب بیرون بیام.
ترامپ، اونجوونه، اینستاگرامرهای دیوانه و اون رفیقِ بدگفتار من، برای اصلاحشدن کار سادهتری دارند، چون بدیهاشون رو راحتتر میتونند پیدا کنند و فریب ظاهرِ زَرآلود کارهاشون رو نمیخورند. اونها گرگشون زشته و گرگ زشت کمخطرتره!
و بیچاره من که برای هر کار خوبم باید توبه کنم.
کسی که خوبیهاش مملو از ضعف و بدی باشه، پس بدیهاش چه وضعیتی دارند؟
الهى!
هراسِ حَسَن از خویش بیش از اهرمن است،
که این دشمن بیگانه است و آن، آشنا و همخانه.
الهینامه | حسن حسنزادهی آملی
شعر زیبای گرگِ درون از مرحوم فریدون مشیری:
یا حق!