نبود مزایای شغلی. دانشگاه ما و وزارت علوم مزایای شغلی خاصی برای اعضا در نظر نگرفته بود. در آنجا خبری از مزایایی مثل بیمه درمانی خوب، مکان های اقامتی در شهرهای مختلف، کمک هزینه ورزشی، بسته های حمایتی و غیره که وزارت نفت و بانک ها به کارکنانشان می دهند نبود. گاهی حق التدریس ها با دو سال تاخیر پرداخت می شد. ممکن است حقوق وزارت علوم برای زندگی در یک شهر کوچک حقوق نسبتا خوبی می بود اما برای زندگی در تهران یک حقوق کاملا معمولی بود.
جو ناسالم کاری. درسی که در دوران تحصیل گرفتم که شعور و نیز اخلاق هیچ ربطی به تحصیلات ندارد. شاید حتی بی اخلاقی های افراد تحصیلکرده از نوع بدتر و پیچیده تر باشد. جناح بندی ها، پشت هم زدن ها، بی عدالتی ها، به فکر منافع شخصی بودن و ادعای خلاف آن را داشتن و خیلی ایرادات اخلاقی دیگر که باعث میشد هیچ دلبستگی به آن محیط به وجود نیاید. البته امیدوارم این گزینه فقط تجربه شخصی من باشد و در بقیه دانشگاه ها و دانشکده ها نباشد.
مراحل اداری طولانی و آزار دهنده. البته فکر می کنم این گزینه فقط مخصوص دانشگاه ما یا وزارت علوم نباشد. در بیشتر سیستم های دولتی کم و بیش با این معضل مواجه هستیم. یک مثال می زنم. می خواستم در یک کنفرانس بین المللی شرکت کنم. برای استفاده از کمک هزینه مالی دانشگاه حدود یک ماه درگیر نامه نگاری ها و کارهای اداری شدم. به قدری در این فرایند اذیت شدم و وقتم تلف شد که با خود عهد کردم قید کنفرانس بین المللی را بزنم. آن برنامه را هم در نهایت با هزینه شخصی شرکت کردم. به عنوان استاد مشاور انجمن acm دانشگاه، برای دریافت هزینه ثبت نام دانشجویان در مسابقات acm بارها و بارها به مدیر گروه، رئیس دانشکده، مدیر دفتر استعدادهای درخشان دانشگاه و دبیر خانه فرهنگ دانشگاه نامه نوشتم و تماس گرفتم. دریغ از نتیجه گرفتن. این اتلاف عمر در مراحل اداری به احساس مفید نبودن دامن می زد. جالب است بدانید درخواست بورسیه من برای آن دانشگاه 4 سال طول کشید و چون من فارغ التحصیل شدم بدون بورس شدن، استخدام شدم.
تفاوت دیدگاه با همکاران. همانطور که در نوشته قبل درباره شخصیتم گفتم، خروجی کار را دیدن و تاثیرش را در جامعه مشاهده کردن به شدت برای من مهم است. حال این را بگذارید کنار این که من در گروه کوچک علوم کامپیوتر دانشکده ریاضی بودم. تا تجربه هر دو دانشکده ریاضی و مهندسی را نداشته باشید متوجه منظور من نمی شوید. دید و طرز فکر اساتید رشته های تئوری با اساتید رشته های فنی زمین تا آسمان متفاوت است. این ناهمسانی در جلسات دانشکده و در تصمیم گیری ها خود را نشان می داد. بعنوان مثال تا همین اواخر مهم ترین موضوعات جلسات شورای دانشکده، نحوه جلوگیری از تقلب در جلسات امتحان و نحوه نمره دهی و پاسخ به اعتراضات بود. اگر هم موضوعی از طرف من یا برخی دیگر از همکاران مطرح می شد هیچ ترتیب اثری داده نمی شد.