بعد از 4.5 سال فعالیت به عنوان عضو هیات علمی پیمانی یک دانشگاه دولتی، قرارداد سالیانه را تمدید نکردم. 2 سالی بود که احساس رضایت از زندگی نداشتم و منشاء آن هم نارضایتی شغلی بود. ماجراهایی که با دانشکده و دانشگاه و وزارت علوم داشتم بسیار طولانیست. طبق قولی که به خود داده بودم، به زودی در یک مجموعه نوشتار شرح خواهم داد تا شاید مرجعی باشد برای تصمیم گیری کسانی که سالهاست در صف جذب وزارت علوم منتظر ورود به این سیستم هستند.
در این 15 ماه تجربه بسیار کسب کردم، با افراد زیادی صحبت کردم، مصاحبه های بسیار رفتم، محیط های کاری مختلف دیدم، و در خودشناسی پیشرفت کردم. در تصمیم های بزرگ زندگی و در تغییرات و ریسک ها معمولا فامیل و نزدیکان حمایتگر نیستند. حداکثر کمکی که ممکن است کنند، انتقال ندادن شک ها و دو دلی هایشان هست. من هم از این مسئله مستثنی نبودم. دوست دارم تجربه ام را به اشتراک بگذارم با کسانی که چون روزهای اول من شهامت کافی تغییر مسیر را ندارند.
نوشته هایم را به 4 دسته تقسیم میکنم: