ویرگول
ورودثبت نام
Nargess Kalantari
Nargess Kalantari
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

دایره های (نا)امن ذهنی

دایره های ذهنی
دایره های ذهنی


گیر کردیم!

همگی گیر کردیم؛ میان عادت‌ها، اجبار‌ها و صدالبته میان یک سری "اجبارهای اختیاری".

و میان تکرار و تکرار،

گیر کردیم.

از پا به بیرون گذاشتن وحشت داریم‌.

از نگاه کردن به واقعیتِ اسفناک ِدورِ باطلی که "دایره ی (نا)امن"ماست، بیزاریم.

آنقدر سوزن پرگار ذهن را محکم در مرکز این دایره فرو می‌کنیم، و دریک جهت میچرخیم، تا مبادا از شعاع عادت و مرزهای کهنه اش فاصله بگیریم.

هرچه بیش‌تر می‌ترسیم، حصارهای خیالی‌مان را پررنگ تر می‌کشیم، تا بلکه در این دژ پوشالی فرمانروایی کنیم.

اما بالاخره، یک روز می‌شود که سرمان گیج برود از این دور زدن ها،

یک روز می‌شود که بازوهای پرگار، دایره را بزرگتر بکشند.

یک روز می‌شود که سوزنش از ثابت ماندن خسته شود.

یک روز می‌شود که "نخواهد دایره بکشد."

یک روز می‌شود که ...

"آن روزِ رهاشدگِی" ، هرچقدر هم که انکارَش کنیم، می‌‌رسد.

هرچقدر که تن بدهیم به این اجبارِاختیاری!

می‌رسد و ما می‌‌مانیم با این حصارهای فروریخته.

رها شو.

قبل از فروریختن رها شو!




ذهنمحدودیترهاییعادتتکرار
سئوکاری که از نوشتن لذت می‌برد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید