شما به عشق در نگاه اول اعتقاد دارید؟ "بی نام" داشت ،او در همان نگاه اول عاشق دریا شده بود،اما دریا چطور؟......اون طوری بی نام را دوست داشت که انگار سال هاست او را می شناسد.ولی بی نام حرف از رها کردن دختری زد که ممکن بود هرگز اون رو نبینه.
بی نام برای پیدا کردن صاحب شیپور توی راهی قدم گذاشت که هر دقیقه اش حرف و یاد خاله اش را برایش زنده میکرد انسان های ترسناک و غمگین تا آدم هایی مثل دریا و مرد شیپوری، او در این راه عاشق شد و
حس نفرت رو تجربه کرد، بخشید و مثل خیلی از آدم های دیگه فراموش کرد اما ،تنها کسی رو که نمیتونست فراموش کنه مردی بود که در مسافرخانه او را ملاقات کرد مردی که هنوز در دنیای بی نام نامی برایش گذاشته نشده بود.
این کتاب رمانی کوتاه و داستان عاشقانه ای است درباره ی پسری به اسم بی نام که دنبال خانواده اش است و در این راه با دختری آشنا میشه که به او برای رسیدن به مرد شیپوری کمک میکنه و در مدت زمان خیلی کوتاه آن ها به هم علاقه مند میشن.
انتخاب اسم بی نام برای شخصیت اصلی داستان دلیل داشت او بخاطر اسمش دنیایی متفاوت از دیگران را تصور میکرد و برای هرکس در خیال خود یک اسم می گذاشت.
و دریا، بی نام و دنیا اش را باید با هم قبول می کرد.
قسمتی از کتاب:«خوب هر کی دنیای خودش و داره تو مجبور نیستی شبیه به دنیای من زندگی کنی ولی مهم اینه که بتونی درست زندگی کنی شاید دنیای تو خیلی درست تر و قشنگ تر از دنیای من باشه،تو می بخشی،فداکاری و گذشت می کنی،محبت می کنی»
«و عاشق می شوم؟»
با سلام،محدثه نظری هستم نویسنده ی رمان مرد شیپوری، 15 سالمه واین اولین باری هست که کتاب مینویسم و حس نویسندگی رو تجربه میکنم .
من نزدیک به یک سال برای داستان این کتاب برنامه ریزی کردم و تابستان امسال نوشتن رو شروع کردم، در اوایل مهر ماه مراحل چاپ کتاب آغاز شد و با لطف و زحمات انتشارات متخصصان کتاب مرد شیپوری به چاپ رسید.
11 سال هست که زبان انگلیسی رو یاد می گیرم که چند روز پیش آخرین ترم آن به پایان رسید.
دانش آموز سال دهم رشته ی تجربی هستم و ساکن ورامین، هدفم این هست که علاوه بر ادامه دادن نویسندگی بتونم رشته ی دامپزشکی قبول بشم و وظیفه ام رو انجام بدم، فکر میکنم برای موفق شدن فقط این مهمه که از شروع کردن و ادامه دادن راهی که انتخاب کردی نترسی.
این اتفاق قشنگترین لحظه هارو برای من رقم زد دنیای کوچک من به یک تغییر نیاز داشت و نوشتن کتاب مرد شیپوری دنیای من
رو وسعت بخشید و من اسمش رو گذاشتم دنیای نویسندگی.
خیلی ممنونم از انتشارات متخصصان بابت تمام زحماتی که کشیدند
و محبتی که به من داشتند.
همینطور امیدوارم شما عزیزان از خواندن کتاب لذت ببرید.
«این ماه هم منتظرت میمونم»
«قرارمون رو من میگم،هر سال همین روز من پای این درخت آب می ریزم
و منتظرت میمونم اون قدر این درخت رو سیراب می کنم که شاهد دیدن حقیقت و یا دروغ حرف های تو باشد این که بر می گردی و من و با خودت می بری»
«قبوله»
اما دریا نمی دونست که این ممکن بود آخرین دیدار اون ها باشه و دریا هر سال
نه بلکه هر ماه به انتظار او زیر درخت افرا خواهد نشست، به انتظار مردی که فقط در چند روز اون رو شیفته ی خود کرده بود.
خوشحال میشم از نظرات شما برای پیشرفت در این راه استفاده کنم .
صفحه ی اینستاگرام من: __mohdesa__
اگر دوست دارید تا شما هم کتاب خودتون رو به چاپ برسونید ما میتونیم در تمام مراحل چاپ کتاب در کنارتون باشیم و در نتیجه یک کتاب حرفه ای و با کیفیت رو واستون نشر و چاپ کنیم.