nasim·۴ سال پیشیک سال بعد...دوازده روز دیگر یکسال می شود که مهاجرت کرده ام. در مدت یکسال گذشته بارها خواسته ام بنویسم اما کشتی زندگی ام چنان بر روی امواج بالا و پایین…
nasim·۵ سال پیشقرنطینه شدیمبیشتر از ۲ ماه شده که در فرانسه هستم. هنوز یکماه نیم از آمدن من نگذشته بود که اینجا هم اپیدمی کرونا شروع شد. قبل از اعلام رسمی این موضوع در…
nasim·۵ سال پیشراه فراری نیستچرخ و فلک میدان Bellecour در لیون۲۶ روز است که اینجا در لیون زندگی می کنم. اینجا بجز چند دقیقه ای که هر روز با بعضی از بچه های ایرانی حرف م…
nasim·۵ سال پیشماجراهای یک مهاجرتمهاجرت تجربه ی تازه ی اینروزهای من است. دقیقا ۱۱روز از آمدن من به فرانسه می گذرد و اولین چیزی که دارم در خودم می بینم اینست که هنوز باورش ن…
nasimدرشجاعزن·۶ سال پیشبهای رودرواسی۳ سال پیش بود که بمن مراجعه کرد تا ببیند با رابطه اش چه باید بکند. دختر را دوست نداشت اما توی رودرواسی گیر کرده بود و نمی دانست چگونه باید…
nasim·۶ سال پیشالان وقتش استامروز از خودم پرسیدم آیا من در انجام مهمترین کار زندگی ام تعلل کرده ام؟ بعد به خودم گفتم باز هم طبق عادت با زبان سرزنش و عتاب با خودت حرف...
nasim·۶ سال پیشصاحب اختيارپدر می گفت دخترم اعتماد بنفس نداره، شما میگین چکارش کنم؟گفتم چند سالشه، گفت ۱۸ سالشه و چندماهه نامزدش کردیم، زود از هر چیزی ناراحت میشه و قهر می کنه، بلد نیست با خانواده ی شوهرش کنار بیاد...تو ادامه ی صحبت هامون گفت امسال قرار بود دیپلم بگیره نامزدش راضی نبود بره دبیرستان، من به نامزدش گفتم دختر من الان...
nasim·۶ سال پیشراه سوموقتی حالتون خيلی بد ميشه، همیشه یادتون باشه اتفاق خوبی در راهه...البته اگه شما به روی اون اتفاق گشوده باشید. چند روز پیش متوجه شدم وقت سفارت آلمان من تابستان ۹۹ هست. خبری که حالمو خیلی بد کرد، شاید قبلش به خودم امید می دادم که وقتم حدود یکسال دیگه خواهد شد ولی با دیدن اطلاعیه ی سفارت آلمان امیدم نقش برآب شد. حالم تموم روز بد بود، حوصله...
nasim·۶ سال پیشدر انتظار رفتن١٨ سالم بود كه قصد رفتن از ايران رو كردم. اون موقع اوايل انقلاب بود و برای تحصیل در خارج از کشور باید همینجا یه امتحان می دادیم. تو امتحان قبول شدم و با ذوق و شوق برای دانشگاههای خوب امریکا مثل استنفورد و هاروارد اپلای کردم. اونها هم اطلاعاتی رو که خواسته بودم برام فرستادند. اون زمان همه ی این کارها با پست انجام می شد و هنوز اینترنت وجود نداشت.
nasim·۶ سال پیشزنانگی تحقیر شدهپدرش آورده بودش پیش من، ۱۷ سالش بود. می گفت «بدلیل یکسری مسائل تصمیم گرفتم دبیرستانشو عوض کنم و بذارمش دولتی. اولش دبیرستان دولتی قبول نکردند، چون از شروع سال یکماه گذشته بود. بعد که من اصرار کردم مدیر گفت بیار دخترتو خودم ببینم. وقتی دیدش گفت: ابروهاشم که دست زده...وقتی چهره ی مضطرب منو دید گفت اگه حاضر بشه کلاسهای کنکور مدرسه رو بیاد و شما ۵ میلیون بریزید به حساب مدر...