دیروز یه معارفه داشتم، انرژی های مردانه و زنانه که تموم شد موقع جمع بندی مطالب رسید گفتم : دنیای امروز دیگه نیازی به منطق نداره، نیازی به ذهن نداره، نیازی به زور بازو نداره ، به جنگ هم نیازی نداره، می دونید تموم آدما به چی نیاز دارن؟ همه منتظر بودن چی میگم؟ مکثی کردم و گفتم : عشق و آغوش. همه با نگاه، تکون دادن سر و بله گفتن تایید کردن. گفتم زن و شوهرا به هم عشق بدین، پدر مادرا به بچه هاتون عشق بدین. پدرا چرا تا موقعی که دختراتون کوچیکن اونا رو بغل و بوس می کنید همینکه بزرگ شدن ازشون فاصله می گیرید؟ مادرا چرا پسراتون رو در آغوش نمی گیرید؟
از این به بعد هر وقت بچه تون گریه کرد مثل قبلا باهاش رفتار نکنید، نگید باز چی شده؟ فوری بهش پول ندین فقط نوازشش کنید و بگید می خوای بهت عشق بدم؟ مطمئن باشید هر چند سالش که باشه میگه آره.
یه نفر گفت اگه بعدش پول خواست، گفتم اون موقع پول هم بهش بده.
یه نفر گفت نمیشه به جای عشق یه کلمه ی دیگه بگیم؟ گفتم همون عشق رو بگو همون کلمه ای که سالها خودت فکر می کردی کلمه ی تابوئه...
یاد بگیریم همه مون فقط به همدیگه عشق بدیم حتی اگه کسی بدی کرد به جای انتقام عشق بدیم. با انتقام گرفتن و «چشم در مقابل چشم» دنیا کور میشه اما با عشق دادن دنیا پر از نور میشه.