تقریبا هرگز ندیدم که یکی از کارمندان سازمان برای حل و فصل مشکل خودش به HR مراجعه کند. تقریبا هیچ کسی به سراغ مدیر منابع انسانی نمی رود تا از مشکلی که با همکارش پیش آمده است، صحبت کند. همه ترجیح می دهند تا در فضای مسموم خاله زنکی، غیبت کنند و به این ترتیب مرهمی بر جیگر سوخته ی خود بگذارند.
وقتی که هیچ یک از منابع انسانی، برای حل مشکلات خود به سراغ مدیر منابع انسانی نمی روند، طبیعی است که مقامش هم جدی گرفته نمی شود و ناخودآگاه از اعتبار ساقط می شود.
خوب یادم است که به مدت 4 بود که در یکی از سازمان های اسم و رسم دار، حقوق نگرفته بودیم و اعصاب همه خراب بود. خیلی ها به مشکلات جدی برخورد کرده بودند و اوضاعشان سخت می گذشت. مدیر عامل سازمان برای این که با کارمندان عصبانی خود مواجه نشود، یا نمی آمد یا کلاهش را تا جای ممکن جلو می کشید و فورا از راه پله بالا می رفت تا کسی او را نبیند. چرا که حوصله ی جواب دادن به سوالات را نداشت.
در این میان ایده های احمقانه ی مدیریت منابع انسانی، نمکی بود که بر زخم پاشیده می شد. یک روز که به شرکت آمدیم دیدیم روی میز هر کدام از ما، یک دبه ی کوچک ترشی به عنوان هدیه رئیس گذاشته اند. همه اول صبحی، با وجودی که از وضعیت حقوق ناراضی و عصبانی بودند، دبه های ترشی را باز کردند و در حین خوردن، شروع کردند به فحش دادن به کل سازمان و مدیریت و ...
وضعیت شبیه به فیلم های کمدی موقعیت شده بود. هیچ چیز خنده داری در این وضع وجود نداشت اما اگر غریبه ای می آمد و این وضع را می دید، تضمین می کنم که خوراک خنده اش برای یک هفته جور بود.
این ایده های احمقانه کار مدیریت منابع انسانی بود. چیزی به کارمندان بدهیم که حواسشان از مشکلات جدی خود پرت شود و لحظه ای از وضع خود غافل شوند. از ایده های تولد و پخش کردن آهنگ تولدت مبارک اندی هم می گذرم.
مدیر منابع انسانی هم عضوی از زیرمجموعه های مدیریت سازمان است. به همین خاطر است که هرگز نمی تواند در مقابل رئیس خود قد علم کند و از کارمندان به دفاع برخیزد. او خودش نان خور سازمان است و اگر به درستی از مدیریت و تمام سازمان دفاع نکند، به زودی اخراج خواهد شد. به همین خاطر است که اوضاع سازمان ها و شرکت های ایرانی تا به این حد خراب است.
همین چند وقت پیش بود که در جنبش me too زنان ایرانی، حرف از مدیر منابع انسانی یک شرکت بزرگ بود که در مقابل شکایت های کارمندان خانم از یک شخص خاص در سازمان که به آن ها تعرض کرده بود، حرفی نمی زد و اقدامی هم نمی کرد. باید دید که موقعیت آن فرد در سازمان یا شرکت چگونه بوده است.
خلاصه این که وقتی یک نفر در مورد HR صحبت می کند، یا حرف از مدیریت منابع انسانی می زند یا سعی می کند اصطلاحات پیچیده به کار ببرد و بگوید که خیلی حالی ام است، ناخودآگاه می خندم و به او می گویم اگر خیلی مردی، یک روز در این سیستم کارمند باش و بعد حرف از نیروی انسانی و مدیریت آن ها بزن.