برگشت چه شکلی باید داشته باشد؟ یا بهتر است بگویم برگشتن چه شکلی باید داشته باشد؟
شاید به کتابی شبیه باشد. یا پاک کردن سطوح اشیا که بودن و گذر زندگی رویش غبار می اندازد. یا خوردن غذا یا نوشیدنی که تو را به زمانی یا مکانی می برد. یا بویی که یاد دارد و زندگی از قبل گذشته ات را به یاد می آورد. و یا به بوی عید می ماند که از نو تکان می دهد. به تمامش می ماند. به همه ی این هایی که باعث می شود به زندگی برگردانده شوی. بازگشتی که آگاهانه است و دلیلش تنها خودت هستی. بازگشت من به بوی یاس می ماند. یاس که مرا قوی برمی گرداند و زنده تر می کند. بو. این حس عجیب و ماندگار. آه چه سخت می شود که اگر آدم چیزی نداشته باشد که او را برگرداند و مجابش کند ادامه دهد. سخت و طاقت فرسا. تا بتواند حس ماندن را از او بگیرد. پس چه خوب است که آدمی بهانه ای داشته باشد برای برگشتن و ماندن.