از مجموعه قالبهای نوشتاری :
✍️داستان مینیمال یا داستانک کوتاهترین حالت روایت داستان بعد از لطیفه و حکایته و معمولاً در پی یه کشف ضربهزننده است؛ این کشف خواننده رو با ایجاد شوک یا تمسخر غافلگیر میکنه. داستانک از طرح اولیهای که برای نوشتن یه رمان، یا داستان کوتاه در ذهن نویسنده شکل میگیره هم، کوتاهتر و خلاصهتره.
از مهمترین ویژگی داستانکها میتونیم به موارد زیر اشاره کنیم: ?محدودیت حجم
?پیرنگ ساده و کوتاه
?زمان و مکان محدود
?پرداختن به واقعهای بیرونی
?انتخاب لحظهی درست وقوع حادثه برای انتقال اطلاعات
?درونمایههای کلی و جهانشمول مثل مرگ، عشق، جنگ، دروغ، خیانت، جدایی و...
?شخصیتهای کم، ساده و معمولی
?نثر مختصر، تمیز و شفاف
?گفتوگوی کاربردی و کوتاه
نمونه اول
داستانک «دستهگل» از پائولو کوئلیو:
روزی، اتوبوس خلوتی در حال حرکت بود. پیرمردی با دسته گلی زیبا روی یکی از صندلیها نشسته بود. مقابل او دخترکی جوان قرار داشت که بینهایت شیفتهی زیبایی و شکوه دستهگل شده بود و لحظهای از آن چشم برنمیداشت. زمان پیاده شدن پیرمرد فرا رسید. قبل از توقف اتوبوس در ایستگاه، پیرمرد از جا برخواست به سوی دخترک رفت و دستهگل را به او داد و گفت: «متوجه شدم که تو عاشق این گلها شدهای. آنها را برای همسرم خریده بودم و اکنون مطمئنم که او از این که آنها را به تو بدهم خوشحالتر خواهد شد. دخترک با خوشحالی دستهگل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را که از اتوبوس پایین می رفت بدرقه کرد و با تعجب دید که پیرمرد به سوی دروازه آرامگاه خصوصی آن سوی خیابان رفت و کنار نزدیک در ورودی نشست.
نمونه دوم
داستانک «قصهی شب» از جفری وایت مور:
مرد موقع برگشتن به اتاق خواب گفت: «مواظب باش عزیزم، اسلحه پر است.»
زن که به پشتی تخت تکیه داده بود گفت: «این را برای زنت گرفتهای؟»
- نه، خیلی خطرناک است، میخواهم یک حرفهای استخدام کنم.
- من چطورم؟
مرد پوزخندی زد.
- بامزه است، اما کدوم احمقی برای آدم کشتن یک زن استخدام میکند؟
زن لبهایش را مرطوب کرد، لولهی اسلحه را به سمت مرد گرفت.
- زن تو.
داستانک مورد علاقهات کدومه؟ برام بنویس.