K_levi
K_levi
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

مکانِ درون من

یه نقل قول کوتاه از آقای معین:

آدرین پیشنهاد یه بازی داد، که البته پرسشی ساده بود.

آدرین ازمون خواست که هرکس خودش رو به یه مکان تشبیه کنه. چند لحظه ای هممون به فکر فرو رفتیم تا اینکه آنتونی سکوت رو شکست و گفت: شهربازی. پسر شوخ و شنگی بود، باهاش خوش می‌گذشت. یا به قول خودش فقط می‌تونستی باهاش خوش بگذرونی.


جیکوب گفت یه فاحشه خونه با اتاق های تو در تو.

همه تاییدش کردیم بهش میومد، هرشب با یکی بود.


جاناتان گفت هتل پنج ستاره، از اون هتل ها که هرکسی نمیتونه واردش بشه .

خود آدرین گفت ایستگاه قطار سنت پانکراس. همه دلیلش رو میدونستیم، آخرین بار مادرش رو اونجا دیده بود.


مارک بدون اینکه سیگارش رو از گوشه لبش برداره گفت مزرعه ماری جوانا . همه بهش خندیدیم.

اما من.... من گفتم پناهگاه ، من همیشه پناهگاه بودم ، یه پناهگاه وسط کوه با دری شکسته که با یه هل دادن باز میشه ، یه پناهگاه به هم ریخته که وسط برف و بوران بهش پناه میارن ، وقتی هوا خوب شد همون طوری رهاش میکنن

( این داستان یه ادامه احساسی عاشقانه داره که اگه خواستید بهم بگید تو کامنتا براتون تعریفش میکنم ، فعلا بریم سر حرفی که می‌خوام بزنم)

وقتی اینو خوندم به این نتیجه رسیدم که آدما شبیه چیزی میشن که بهش وابستگی و کشش دارن ، من خودم سعی کردم از دوستام بخوام که خودشون رو به یه مکان تشبیه کنن ولی حقیقتش موفق نشدم( به جز چندتاشون که گفتن بقیه نگم براتون که چه داستانی داشتیم سر ی مکان)

یکی از دوستای مدرسم گفت کوچه بن بست ، حقیقتش خیلی بهش میاد چون همیشه هرچی بهش بگی یا نصیحت کنی یا بحث کنی هیچ نتیجه ای نداره تهش حرف خودشو میزنه و کار خودشو می‌کنه لجاجت یک کوچه بنبست رو داره واقعا ?

https://virgool.io/@darkastronout

یا پارسا که خودشو به جنگل برفی تشبیه کرد، که خوب نمیدونم چی بگم، میگه بهش آرامش میده ،ولی با شناختی که من ازش دارم تا حالا جنگل برفی ندیده چون تغریبا هیچ جا نرفته هیچیم نخورده?

https://virgool.io/@par.ho.ka

خوب میگفتم، از نظر من هرکس به چیزی که بیشتر بهش جذب شده شبیه میشه،

مثلا من شبیه یه پرتگاه خوش منظرم، همینقدر که میتونی خوش باشی کنارم همونقدرم میتونی احساس ترس کنی

نمیدونم دقیقا اما اینو میدونم که هرکس داخل مکانش به یه چیزی برای تکمیل شدن احتیاج داره، اون کوچه بنبست به یکی احتیاج داره که بفهمه پشت اخرین دیوارش میتونه چیزای خوبی باشه و اون دیواررو خراب کنه، اون جنگل برفی به یه روباه برفی نیاز داره که زیبایی جنگل رو به چشم بیاره

من به عنوان یه پرتگاه به یه باد قوی یا ابر نیاز دارم که جای خالی درونمو با خاک یا آب پر کنه :)

شما شبیه چه مکانی هستید؟؟

چی نیاز دارید تا خوب بشید؟؟ یا کی می‌تونه کاملتون کنه؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

شماهایی هم که خون به جیگر کردید منو ، میخواستم تفسیرتون کنم یه مکان نتونستید نام ببرید??‍♀️??‍♀️??‍♀️ حالا الانم دیر نیست تو کامنت بنویسید کسایی که میشناسم رو میام تفسیر میکنم...


داستانمحبّترماناحساساتمکان
https://HarfBeMan.pw/@knegar اینجا میتونید ناشناس باهام حرف بزنید:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید