به تعریف های آکادمیک کاری ندارم، من با واژه نیروی انسانی مشکل دارم!
نیروی انسانی شاید توهین آمیز ترین واژه ای باشه که این روزها برای همکارای خودمون به کار می بریم. همکارای ما سرمایه های بیزینس ما هستن نه صرفا یک نیروی انجام دهنده کار. البته که این نظر شخصی منه و قطعا شما می تونین باهاش مخالفت کنین!
از نظر من، نیروی انسانی صرفا زمانی معنی پیدا می کنه که انتظار ما از اون فرد، انجام یک کار ساده باشه و «بازدهی» برامون معنی خاصی نداشته باشه.
اما حقیقتا کدوم یکی از بیزینس های دور و بر ما این شکلیه؟
همه ما دنبال بازدهی بیشتر و با کیفیت تر هستیم و نه تنها می خوایم همکار ما «کار» رو انجام بده، بلکه انتظار داریم «باکیفیت» هم انجام بده!
یعنی صرفا مثل یک ربات، تسک ها رو برامون تیک نزنه، بلکه برای تک تک جزئیات کار دلسوزی کنه و از جون و دل مایه بذاره.
اینکه همه شرکت ها می گن «ما اینجا یک خانواده هستیم» واقعا جمله قشنگیه ولی متاسفانه خرابش کردیم. چرا؟ چون پیشفرض ذهنی مدیرها روی عبارت «نیروی انسانی» بسته شده.
به همکارای خودمون به چشم سرمایه نگاه نمی کنیم. به چشم منابع کلیدی بیزینسمون نگاه نمی کنیم. مثلا تو مزایای شرکت خودمون، پرداخت به موقع حقوق رو ذکر میکنیم، در صورتی که این کمترین وظیفه ماست.
حتی با همکارامون درباره اینکه واقعا تو زندگیشون چی نیاز دارن، صحبت نمی کنیم. تصور پیش فرض خودمونو روی این مسئله میذاریم که قطعا تنها نیازشون «پول»ه، در صورتی که واقعا این شکلی نیست.
من همین امروز تجربه باورنکردنی داشتم. همکاری که 3 ماه به عنوان کارآموز من، مشغول به کار بود، برای همکاری بلندمدت از من تقاضای حقوق خیلی بالا نکرد! فقط تقاضاش یادگیری بیشتر بود!
واقعا چقدر به این موضوع توجه کردیم؟ چقدر از نیازها و خواسته های درونی همکارامون اطلاع داریم؟
پیشنهاد منِ کوچیک اکوسیستم، اینه که سعی کنیم یکم انسانیتر به قضیه نگاه کنیم. افرادی که با ما همکاری میکنن، سرمایه های ما هستن و باید به این سرمایهها رسیدگی بشه، اگر که میخوایم ارزشمندتر باشن/
یادمون نره سرمایه فقط در صورتی که به خوبی ازش مراقبت بشه، به ما سود می رسونه و صدالبته که این سود دوطرفهاس..
پس بیاین عبارت زشت «نیروی انسانی» رو به کار نبریم، بهجاش بگیم «سرمایه انسانی».
* برای خوندن همه نیـمانُتها >>> اینجا بزن (اگر خوندی و حال کردی، دنبالم کن.)