نویسنده: مایک کوهن برگردان به فارسی با اندکی تغییر به متن اصلی: امید مجابی
ارزیابی چابک بودن یک سازمان دشوار است. یک سازمان می تواند از برخی جهات چابک باشد و در برخی دیگر نباشد. حتی اگر یک سازمان در برخی از جنبههای چابکی عالی به نظر برسد، ممکن است با برخی جنبههای دیگر آن مشکل داشته باشد. بنابراین هیچ پاسخ ساده و کاملی برای میزان چابک بودن یا نبودن یک سازمان وجود ندارد. چابکی در یک پیوستگی عمیق با وضعیت سازمان معنا پیدا میکند. برخی از سازمانها بسیار چابک هستند، برخی دیگر نه چندان اما ممکن است در تلاش برای بهبود باشند.
با این حال، داشتن یک روش سریع برای ارزیابی اینکه آیا یک سازمان حداقل نسبتاً چابک است و تلاش میکند تا بهتر شود مفید خواهد بود. به عنوان مثال، یک فرد جویای یک شغل ممکن است بخواهد قبل از متعهد شدن به پیوستن به آن سازمان بداند که آیا سازمانی چابک است یا خیر؟ برای کمک به چنین موقعیتی و یا موقعیتهای مشابه، میخواهم مجموعه بسیار کوچکی از سئوالات را شناسایی کنم که نشان میدهد یک سازمان (یک شرکت یا تیم) واقعا چقدر چابک است. به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم را به سه پرسش محدود کنم. اینکه چرا سه تا پرسش؟ و یا بیشتر و کمتر بتوان تعیین کرد دلخواه بود. اما من تعمداً تعدادی پرسش به اندازه کافی کم میخواستم که برای نمونه فردی که برای یک موقعیت مصاحبه میکند، بتواند در طول مصاحبه آنها بپرسد.
ارزیابی عملکرد تیم چابک
پرسش اول: تیمهای شما هر چند وقت یک بار محصولات خود را به طور کامل integrate میکنند؟
با طرح این سئوال، میخواهم بفهمم که آیا تیمها کارکردهای متقابل دارند و به گونهای ساختار یافتهاند که به آنها اجازه میدهد تا به طور مکرر تمام کارها را انجام دهند. ابتدا به این فکر کردم که بپرسم محصولات واقعاً چقدر به مشتریان عرضه میشوند. اما پاسخ به آن در واقع کمتر آموزنده است، زیرا به شدت به این بستگی دارد که مشتریان چقدر حتی یک نسخه جدید را میخواهند. به عنوان مثال، من دوست دارم هر محصول SaaS که استفاده میکنم مداوما ویژگیهای جدیدی اضافه کند (با فرض اینکه آنها ویژگیهایی هستند که من می خواهم و نه فقط فیچرهای باد کرده غیرضروری). آمازون که به اعتقاد من، گیرنده بیشتر هزینههای من در روزمره هست میتواند وبسایت خود را چندین بار در روز به روز کند و من همچنان خوشحال باشم. اما این موضوع برای مثال برای یک سازنده دستگاه تلفن همراه صادق نیست. برای مثال اگر یک آیفون جدید بخرم و اپل دو گوشی جدیدتر را در حین رانندگیام به خانه از app store عرضه کند، برای من بسیار ناامیدکننده خواهد بود. بنابراین فرکانس عرضه واقعی یک محصول ممکن است چیز زیادی در مورد چابکی سازمان به من نگوید. من بیشتر به فرکانس مجتمعسازی آنها علاقهمند هستم. این به من میگوید که اگر مشتریان بخواهند، سازمان چقدر میتواند آنها را release کند.
اندازهگیری میزان تعهد رهبری سازمان به چابکی
پرسش دوم: اگر بحران یا مشکلی وجود داشته باشد که باعث شود رسیدن به یک ددلاین یا نقطه عطف برنامهریزی شده دیگر امکانپذیر نباشد، چگونه پاسخ میدهید؟
یکی از بهترین شاخصهایی که نشان میدهد سازمان چقدر به چابکی اعتقاد دارد، نحوه واکنش آنها در زمان وقوع بحران است. اگر به هر دلیلی تیمی نتواند به milestone توافق شده قبلی برسد، آیا پاسخ سازمان این است: «ما برای این چیز میزهای چابک وقت نداریم! آیا امکان دلیور کردناش را با کمی تاخیر داریم؟» یا اینکه آیا کارمندان متوجه میشوند که در طی این بحران دقیق زمان آن رسیده است که چابکی را به طور کامل بپذیرند؟ پرسش درباره واکنش سازمان در خصوص شرایط بحرانی به فهم این واقعیت که آیا چابکی یک باور عمیق در آن سازمان است یا یا فقط چیزی است که رهبری آن میخواهد امتحان کند، کمک مینماید.
کشف اختلالات پنهان چابکی سازمان
پرسش سوم: در مورد بهترین اسکرام مستر یا مالک محصول خود به من بگویید
درخواست برای شنیدن اینکه چه کسی فکر میکند بهترین اسکرام مستر یا مالک محصول سازمان است، چیزهای زیادی را در مورد نحوه فکر افراد آن شرکت در مورد چابکی نشان میدهد. [البته اینجا منظور به دست آوردن لیستی از اسامی نیست.] وقتی در مورد بهترین اسکرام مستر بزرگ میپرسم، در واقع به دنبال خطوط قرمز هستم [که رد شدن از آنها نشانگر ناپختگی دیدگاه سازمان درباره چابکی است. اینکه از دیدگاه سازمان بهترین مالکان محصول و اسکرام مسترها چه ویژگیهایی دارند.] به عنوان مثال، آیا اسکرام مسترها در سازمان در تعداد زیادی از تیمها پخش شدهاند؟ آیا در مورد اینکه نقش اسکرام مستر باید تمام وقت باشد، جای بحث وجود دارد؟ و نظایر آن. در یکی از تجارب خودم در طرح این پرسش یکی از مدیران سازمان با خونسردی به من گفت که بهترین اسکرام مستر آنها با 20 تیم کار میکرد! یک خط قرمز دیگر شنیدن در مورد اسکرام مستری کردن به صورت بیش از حد دستوری یا تجویزی است. یا اینکه اگرچه سازمان مدعی استفاده از اسکرام است، اما تصمیم گرفته به مدیران پروژه اجازه دهد این عنوان را حفظ کنند به جای اینکه همه آنها را به اسکرام مستر تغییر نام دهند.
همانند پاسخهای مربوط به یک اسکرام مستر مطلوب، زمانی که شخصی در حال توصیف یک مالک محصول عالی است، باید به آنها گوش فرا داد. زمانی که در موقعیتی من خواستم دیدگاه سازمان درباره یک مالک محصول عالی را بدانم، در مورد شخصی به من گفتند که توانسته است نقش مالک محصول را «بدون اینکه بر کار واقعی او تأثیر بگذارد» به عهده بگیرد. مطمئناً این یک خط قرمز است. به طور مشابه، من امیدوار هستم که درباره مالک محصولی بشنوم که به جای جلسات Planning و Review، با تیمها در طول اسپرینتشان درگیر است. اگر چنین نباشد، یکی دیگر از چندین خطوط قرمز احتمالی آشکار شدهاست.
مطمئنا پرسیدن تنها سه سئوال کافی نیست، اما میتواند یک شروع خوب باشد
احتمالاً غیرممکن است که تنها از طریق طرح سه پرسش بتوانیم بفهمیم یک سازمان چقدر چابک است. اما با گذشت زمان برای یک مصاحبه کاملتر، می توانید به دیدگاه دقیقتری راجع به چابکی یک سازمان رسید. اما من فکر میکنم که پاسخهای این سه پرسش حداقل پایه محکمی برای یک دیدگاه در خصوص چابکی سازمانها فراهم میکنند و میتوانید از آنها برای تصمیمگیری در مورد اینکه آیا شغلی در آن سازمان انتظارات شما را از چابکی برآورده میکند و یا خیر بهرهبرداری کنید. من از آنها قبل از اولین تعامل با مشتریانم استفاده کردهام، بنابراین میدانم که هنگام ورود چه انتظاراتی باید داشته باشم.
شما چه سئوالاتی میپرسید؟
نظر شما در مورد سه پرسش مطرح شده توسط من چیست؟ سازمان شما چگونه به آنها پاسخ خواهد داد؟ اگر برای ارزیابی چابکی سازمان فقط قرار باشد سه سئوال از کسی بپرسید، چه میپرسید؟ لطفا نظرات خود را به اشتراک بگذارید.
لینک مطلب اصلی:
https://www.mountaingoatsoftware.com/blog/three-questions-to-determine-if-an-organization-is-agile