OMID Parvaneh
OMID Parvaneh
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

گاهی نادانی و ناآگاهی نعمت بزرگی میشود!

مواقعی در زندگی انسان وجود دارد که دیگر ذهنش گنجایش هیچ چیز بیرونی را ندرد

گویی لبریز شده !

لبریز از اصوات،تصاویر،اضطراب،حرفهای تحلیل شده و...

مانند اتوبانی 4 بانده که مملو از خودرو های پر سروصدا و دودزاست.

در همچین مواقعی باید چه کار کرد؟

راه حل شما چیست؟

من که به نا آگاهی پناه میبرم،به هیچ چیز گوش نمیدهم حتی اگر مفیدترین برنامه باشد،هیچ چیز را نمیبینم

به جهان کوچکم(اتاقم) پناه میبرم و چراغها را خاموش میکنم

سعی میکنم هیچ چیزی نبینم!

آه خدای من در تاریکی اما ذهنم درگیر تاریکی میشود!

انگار دیگر آخر خط است،میمیانم و آرام آرام خود را کاتالیز میکنم!

و در اینچنین مواقعییست که نادان شده و پوک شدن ذهن بزرگترین نعمت است


راه حل شما چیه؟

اینطوری شدید؟

آیا شبکه های اجتماعی واینترنت چقدر تاثیر دارن توی به وجود اومدن این شرایط؟

ذهنآگاهیناآگاهیاضطراباینترنت
یک روح تبعید شده به کالبد انسانم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید