مساحت مستطیل، حاصل ضرب طول در عرضشه. هم طول اثر داره، هم عرض. ایشالا عمرت طولانی، ولی ما آدما هرچی به لحظهی جدایی از یک چیز نزدیکتر میشیم، جزییات بیشتری از اون چیز به چشممون میاد. هرچی هم که جزییات بیشتری به چشممون بیاد، اون چیز رو بیشتر حس میکنیم، عمیقتر تجربه میکنیم. دیگه فقط نمیبینیمش، لمسش میکنیم، توش غوطه میخوریم، ازش حظ میبریم.
این شامل حال خود زندگی هم میشه. دیدن مرگ نزدیکان، از دست دادن سلامتی خودمون، اولین چین و چروکها پای چشممون، اولین تارهای سفید مو، اولش آدمو مضطرب میکنن. شاید حس تنهایی و وحشت هم سراغ آدم بیاد. اما اگه از این مرحله گذر کنیم، دیگه طول عمر برامون مهم نخواهد بود؛ چون عرض عمرمون بهقدر کافی زیاد شده که از چیزای کوچیک روزمره هم مست بشیم.
توی دوران راهنمایی، معلم ریاضی بهمون کاغذ چرکنویس میداد. سایز آ۵. تندی پر میشد و مجبور میشدیم بازم کاغذ بگیریم. معلم بهمون یه توصیه کرد؛ گفت کاغذ رو دو بار تا بزنید. معجزه شد! همون کاغذ کفاف چند روزمونو میداد. وقتی کاغذت کوچیک باشه، ازش بهتر استفاده میکنی. مثل زندگیت. زندگیای که فکر میکنی ته نداره، لذت و خوشیای که خیال میکنی همیشه داریش، هیچوقت تجربه نمیشه. مرگ و جدایی درسته که هستی رو از زندگی میگیره، اما بهجاش به زندگی معنی میده. معاملهی خوبیه، نه؟