۲۷ روز است که تو را هیچ جای خانه نمیبینیم
تنها قاب عکسی از تو به یادگار ماند و صدای خندهایی که در گوشمان پیچیده است .
امان از آن روز لعنتی...
امان از راننده ماشین اورژانس که آن روز با پای لنگان آمد
امان از پزشکی که نبود
و امان از پرستاری که .....
چه با عجله رفتی ، برای خداحافظی امانم بده
هر روز ساعت ۷ دلگیر ترین لحظه است همه منتظر صدای در میمانند ، سکوت تمام خانه را فرامیگیرد اما تو نمی آیی.
چگونه تحمل کنم غم نبودنت را وقتی مادر جلوی چشمانم آب میشود
اشک در چشمانمان حدقه میزند و بغضمان را قورت میدهیم تا مبادا مادر ، چشمان خیسمان را ببیند
آرام و قرارمان را بردی ....
تنها از تو عکسی ماند بر دیوار خانه.....
به بابا سلام مارا برسان .....