_PARNIAN_·۴ سال پیشزاری در باب بزرگ شدن، یک چرخهی بی پایانتازگی برای هزارمین بار در باب گرویینگ آپ دفترم را صفحه سیاه کردم. همان فکرهای سیاهی که روزهای سیاه به مغز آدم هجوم میارن و آدم یکهو به تمام…
_PARNIAN_·۴ سال پیشموسیقی زندگیبعد از سه چهار ماهی متوقفش کرده بودم. شاید دوسالی گوشه ی اتاق بود و دلخورانه به من نگاه می کرد. هروقت میخواستم حتی برای کمی آرامش بزنم کاری…
_PARNIAN_·۵ سال پیشهمآغوشی فشار و جنونترتیبی جدید، به سرعت جایگزین وضع قدیم می شد. آنی با وجود شور و اشتیاق فراوانش، با یادآوری آن تغییرات، اندکی احساس غم و اندوه می کرد.آقای هر…
_PARNIAN_دردرونگرا ها·۵ سال پیشThere is nothing in the world, more powerful than laughآرام شده ام. خنده را یاد گرفته ام. یعنی سعی میکنم یادش بگیرم. به همه چیز، به همه کس، همیشه...به همکلاسی هایم میخندم. به استرسشان، به اشک ها…