
عشق یکطرفه؛ چرا بیشتر وقتها بیسرانجام میماند؟
خیلی از ما حداقل یک بار در زندگی عاشق کسی شدیم که جوابمان را نداد. اسمش را میگذاریم «عشق یکطرفه». اولش پر از امید و خیال است، اما کمکم میفهمیم که این راه به جایی نمیرسد.
تجربهٔ عمومی
تقریباً همهٔ آدمها این حس را چشیدهاند. نگاه کردن به عکس، فکر کردن به صدا، یا منتظر پیام بودن… اما طرف مقابل بیخبر یا بیعلاقه است.
چرا بیسرانجام میشود؟
- وابستگی زیاد: یک نفر همهٔ بار رابطه را به دوش میکشد. او پیام میدهد، دلتنگ میشود، برنامه میریزد… طرف مقابل اما بیتفاوت است.
- خیالپردازی: خیلی وقتها بیشتر به تصویر ذهنی خودمان دل میبندیم تا به واقعیت.
- ترس از ابراز: بعضیها نمیتوانند احساسشان را راحت بگویند، و همین باعث میشود رابطه هیچوقت شروع نشود.
- انکار واقعیت: دل میداند جواب منفی است، اما نمیخواهد بپذیرد.
پیامدها
عشق یکطرفه میتواند آدم را خسته کند:
- عزت نفس پایین میآید.
- اضطراب و دلنگرانی زیاد میشود.
- گاهی حتی به افسردگی و انزوا میرسد.
نگاه ساده
عشق یکطرفه بیشتر از آنکه راهی به وصال باشد، یک آینه است. آینهای که زخمها و نیازهای درونیمان را نشان میدهد. شاید دردناک باشد، اما میتواند فرصتی برای شناخت خودمان و شفا باشد.
---
🖋️ دلنوشتهٔ پایانی:
«عشق یکطرفه همیشه به ازدواج یا رابطه ختم نمیشود. اما میتواند به ما یاد بدهد که چه چیزی درونمان کم است، و چطور باید خودمان را بهتر بشناسیم. گذشته زخم گذاشته، ولی آینده هنوز نوشته نشده.»


سکوت زیر ماه، دلتنگی بیپاسخ — پارسا»
«پردازش و همراهی تصویر با Microsoft Copilot — همقدم شاعرانهٔ تو
Stillness beneath the moon, longing without reply. — Parsa
Image processed and co-created with Microsoft Copilot — your poetic companion
!