پیچک·۷ ماه پیشمسلخ!مدرسه… گناهی نابخشودنی، که هر روز، روحِ نحیفم را به مسلخ میبرد. قدمهایم، زنجیرهایی بودند که مرا به سوی تبعیدگاهِ ابدیام میکشاندند. در ر…
پیچک·۷ ماه پیشمربای گیلاسباران میبارد، نه مثل بارانهای بهاری که بوی زندگی میدهند، بلکه مثل اشکهای یک روح محکوم به ابدیت در برزخ.
پیچک·۱ سال پیشکاش تمام شوم!من ماندم و اشک های به خون نشسته ام ، خاکستر خوشی هایم، نفس سردم و سینه ی خالی ام.
پیچکدرخودکار آبی·۱ سال پیشآدمای خوب :کاش می دونست که گاهی وقتا آدم خوب هم اشتباه میکنه.حرف اشتباهی میزنه . راه اشتباهی و میره و این دلیل نمیشه که اون آدم ،آدم بدی شده باشه.آدما…
پیچک·۱ سال پیشآدم ناحسابیمثل یک مرد کار میکنم.مثل یک زن جوان به نظر میرسم و مانند یک سالمند فکر میکنم.تقریبا تنها چیزی که نیستم یک زن سبکسر است که تنها آرزویش تشکیل