یکی از دیالوگ های معروف کتاب شازده کوچولو که نویسنده اون شخصی بود به اسم آنتوان دوسنت اگزوپری.
نویسنده فرانسوی که داستانش به چندین زبان و ترجمه و به کرات چاپ شد.
اما چرا این نویسنده از پیش ما رفت؟
اون در زمان جنگ جهانی دوم خلبان ارتش فرانسه بود. بعد از پرواز هواپیمایش دیگر کسی او را پیدا نکرد.
تا اون زمان. یعنی ۷ آوریل ۲۰۰۴.
لاشه هواپیمایی که تایید شد متعلق به او بوده و توسط یک راننده حرفه ای در مارسِی فرانسه یافت شد. دقیقا دوسال بعد از اینکه یک ماهیگیر دستبندی خریداری کرد که روی آن اسم "سنت اگز" حکاکی شده بود.
اما در کل نتیجه میگیریم که پریود شدن و حجاب سخت ترین مشکلات دنیان و چقدر به زنان ظلم شده. همونطور که میبینید کشته شدن یک نویسنده با چنان استعداد و قلمی چیزی نیست که. عوضش پریود نمیشد!
من از بزرگترین طرفدارای کتاب شازده کوچولو بودم. همیشه اگزوپری رو تحسین کردم. اما اون هم تاوان مرد بودنشو پس داد.
ولی خب ماها پریود نمیشیم و روسری سرمون نمیکنیم. زندگی ما چقدر خوبه.
از این به بعد این چنین پست هایی درمورد همه این روان های پاکی که بخاطر مرد بودنشون قربانی شدند خواهم گذاشت.
به نظر من خوب بودن هیچ معنی نداره.
یک بازی بود به اسم Battlefield. فکر کنم نسخه ۱ اون یا نسخه ۲۰۰۲ اون.
شما سربازی در جنگ جهانی بودید. اگر کشته میشدید یک صدایی پخش میشد و میگفت That's it. thanks for the service.
یعنی :
همین دیگه ممنون خدمت کردی.
در واقع راست میگه. جون تو هم در حد یک تشکر بی ارزشه. بزار واژن دار ها زندگی کنند. ممنون که خدمت کردی.
