دورکاری مداوم تاثیر به سزایی بر روی سلامت روان افراد دارد. در این میان علائم نگران کننده یا دست کم دلایلی منطقی برای پیشبینی پیامدهای منفی دورکاری طولانی مدت وجود دارد.
هرچند تحقیقات علمی بر مزایای دورکاری مانند افزایش روحیه، سلامت و رفاه و بهرهوری کارکنان تاکید بسیاری نمودهاند. ولی این موارد به قبل از شیوع کرونا مربوط میشوند. در این تحقیقات دورکاری به عنوان یک انتخاب و نه یک امر الزامی در نظر گرفته میشود و فرض بر این است که سازمانها برای دورکاری و آمدن به محل کار به کارکنان خود حق انتخاب میدهند.
در این شیوه، میزان اختیار قابل توجهی برای کارکنان در نظر گرفته میشود و آنها را به انتخاب گزینه متناسب با شرایط شخصی مانند زمان رفتوآمد، مکان، فضای فیزیکی، و نیاز به جلسات حضوری و بر اساس شخصیت خود، متمایل میکند.
ولی اگر انتخابی وجود نداشته باشد و افرادی که هیچ گاه تجربه دورکاری نداشتهاند مجبور به این کار شوند، چه اتفاقی رخ میدهد؟ آیا ابزارهایی مثل اسکایپ و زوم به ویژه در بلندمدت، میتواند به طور کامل جایگزین ارتباط چهره به چهره شود؟ پیامدهای روانی دورکاری مداوم چیست و آیا میتوان جهت آمادگی برای آن کاری انجام داد؟
همچنین بخوانید: خطرات تنهایی
فقط زمان میتواند پاسخی قطعی برای این پرسشها را فراهم سازد. تنها چیزی که ما از آینده میدانیم این است که هیچکس اطلاعی در مورد آن نداریم. از این حیث، اینکه دورکاری طولانی مدت بر فرد و جامعه چه تاثیری دارد شبیه به این پرسش از است که اعتیاد به شبکههای اجتماعی یا اینترنت با مغز و جامعه ما چه خواهد کرد؟ باید صبر کرد و دید.
البته ناگفته نماند علائمی نگران کننده یا دست کم دلایلی منطقی برای پیش بینی پیامدهای منفی دورکاری طولانی مدت وجود دارند. زیرا این تغییرات به طور ناگهانی و غیرارادی رخ میدهند. در ادامه چند نمونه از مهمترین آنها را بررسی میکنیم.
انزوای اجتماعی یک مشکل جدی محسوب میشود. وقتی سازمانها دارای شبکه پشتیبانی مناسبی نباشند و فرهنگ همکاری و ارتباط مجازی را تقویت نکنند، بسیاری از کارکنان در معرض خطر احساس تنهایی قرار خواهند گرفت.
لازم به ذکر است که همه مدیران تجهیزات کافی برای انتقال از مدیریت آنالوگ به دیجیتال در اختیار ندارند. علاوه بر این، این بحران ممکن است نابرابریهای موجود را افزایش داده و به زنان و اقلیتها آسیب بیشتری برساند.
همچنین بخوانید: وسواس فکری عملی (OCD) چیست؟
عدم اطمینان باعث ایجاد اضطراب میشود. با همه صحبتهایی که در مورد چابکی، سازگاری، پذیرش عدم اطمینان و پیشرفت در جهان بیثبات، غیرقطعی، پیچیده و مبهم مطرح شده است. اکثر انسانها به گونهای برنامهریزی شدهاند که زیستگاههای خود را برای بیحوصلگی و پیشبینیپذیری بهینهسازی میکنند.
حتی ما میتوانیم خود را فریب داده و فکر کنیم که درجه اطمینان بالاتری از آنچه در واقعیت هست، وجود دارد. ما انسانها میل به معنی داریم. بنابراین در صورت عدم آشنایی، احساس ناامنی میکنیم.
وقتی قادر به برنامهریزی نیستیم، احساس ناراحتی و درماندگی میکنیم. همه اینها بدان معنی است که دورکاری به خودی خود به اندازه دورنمای انجام آن برای مدت زمان نامحدود، مشکل ساز نیست.
ما نمیدانیم که تاثیر آن در برنامههای کلی زندگی و سبک زندگی ما چیست و نمیتوانیم برای موارد راهبردی مهم تصمیمگیری کنیم. از جمله اینکه کجا زندگی کنیم؟ چه انتظاری برای دورنمای شغلی و اشتغال خود داریم؟ و چگونه زندگی و روابط شخصی خود را مدیریت کنیم؟
در بسیاری از افراد هرگونه تغییر باعث ایجاد اضطراب و استرس میشود. به همین علت است که بهترین عامل پیشبینی کننده برای میزان سازگاری افراد با دورکاری این است که آیا آنها پیشتر از راه دور کار میکردهاند یا خیر؟
بین افرادی که پیش از این بحران دورکاری را انتخاب نمودهاند و به راحتی آن را ادامه میدهند و کسانی که مجبور به تغییر شیوه کاری خود شدهاند، تفاوت بسیاری وجود دارد.
اگر وضعیت جدید شما شباهت زیادی به وضعیت عادی قبلیتان دارد، شما خوش شانس هستید. اما از آنجا که اکثر افراد در این گروه قرار نمیگیرند، و افرادی که تحت تاثیر قرار میگیرند احتمالا بر روی افرادی که نباید تحت تاثیر قرار گیرند، اثرات منفی زنجیرواری ایجاد میکنند، کل میدان بازی مختل میگردد.
افرادی که از ابتدا دورکاری میکردهاند بایستی خود را با افرادی که مجبور به کار مجازی یا ترک کامل کار شدهاند، وفق دهند. همچنین بسته به داشتن یا نداشتن فرزند، تفاوت قابل توجهی در توانایی افراد جهت تغییر شرایط کاری وجود دارد.
حذف ارتباط تکاملی میان انسانها و جایگزینی میلیونها سال تعامل رو در رو با ارتباطات مجازی از طریق فناوری امری امکان ناپذیر است. اگر Zoom و ابزارهای مشابه تا حدودی در بازآفرینی تجربه ارتباط رو در رو به ما کمک نمودهاند، این امر به لطف فناوری که قدرت تخیل انسان است، میسر شده است.
جالب است که بسیاری از فناوریهایی که ما انسانها به کار میگیریم و شاید حتی از آنها لذت میبریم، برای تکرار نمودن تجربیات زندگی واقعی ماست. اما احساس عمومی این است که تماس مجازی صرفا جایگزینی سطحی برای تماس واقعی محسوب میشود و اکثر افراد ارتباط واقعی را به ارتباط مجازی ترجیح میدهند.
شاید نقش ادارات در آینده این باشد که به عنوان یک صحنه اجتماعی مورد استفاده گیرند که ما میتوانیم نیاز خود برای تماس رو در رو را در آنها برآورده نماییم.
آنچه مردم بیشتر از همه چیز به آن اهمیت میدهند، انعطاف پذیری است. بر اساس گزارش جهانی شرکتها جهان استعداد به سمت سفارشی سازی و شخصی سازی کار گرایش دارد.
این مسئله با دورکاری همه افراد ناسازگار است، دست کم نه زمانی که با برنامهریزیهای شخصی و خانوادگی تداخل ایجاد میکند. یک نتیجه این است که کارفرمایان با توجه به تواناییشان جهت ارائه گزینهها به زودی از یکدیگر متمایز خواهند شد.
دورکاری مزایای بسیاری دارد و به همین علت است که تقریبا ۳۷% از نیروی کار حتی پیش از همه گیری کنونی آن را پذیرفتهاند. تحقیقات آکادمیک و دادههای کلان مدتها است که به مزایای اصلی دورکاری، از افزایش بهرهوری و تعادل زندگی کاری گرفته تا کاهش هزینهها و اتلاف زمان اشاره نمودهاند.
دورکاری به بهبود ازدحام ترافیک و بنابراین به محیط زیست کمک میکند. همچنین میتوان امیدوار بود که تحول بزرگ مجازی سازمانها را به بهبود توانایی خود در سنجش عملکرد کارکنان و پاک سازی و پالایش زد و بندهای اداری وادار نموده و شایسته سالاری و استعداد محوری را در شرکتها افزایش دهد.
فراموش نکنیم که انسان به میزان قابل توجهی انعطاف پذیر و وفق پذیر است. در حال حاضر سخت ترین بخش این چالش برای تغییر وضعیت، مدیریت شده است. اکنون امید است که پس از پایان بحران کنونی، یا دست کم در زمان کنترل آن، ما قدرتمندتر و بهتر به شرایط قبل بازگردیم.