ویرگول
ورودثبت نام
محمد رحیقی
محمد رحیقیمدیر پروژه و طراح تجربه کاربری
محمد رحیقی
محمد رحیقی
خواندن ۴ دقیقه·۶ ماه پیش

تفاوت پنهان بین فروش محصول و خلق ارزش

چرا یک فنجان قهوه ۸۰ هزار تومان قیمت داره، در حالی که فنجان دیگری ۴۸۰ هزار تومان فروخته می‌شه؟ در اغلب موارد، دانه‌های قهوه مشابه‌اند. میزان کافئین یکسان است. هر دو نیاز اساسی مشابهی را برطرف می‌کنند. پس چه چیزی باعث می‌شه یکی بسیار ارزشمندتر از دیگری باشه؟

مسئله محصول نیست — مسئله ادراک است. تفاوت در نحوه‌ی جایگاه‌سازی و انتقال ارزش توسط کسب‌وکار است. برخی بر سر قیمت رقابت می‌کنند. برخی دیگر چیزی خلق می‌کنند که مردم حاضرند برای آن هزینه‌ی بیشتری بپردازند — نه چون محصول متفاوته، بلکه چون داستان، تجربه و معنای اطراف آن متفاوت است.

مسئله محصول نیست — بلکه تفکری است که پشت آن است. ذهنیت شما مدل کسب‌وکار شماست.

محصول در برابر دگرگونی (Transformation)

بسیاری از صاحبان کسب‌وکار تنها بر چیزی که می‌فروشند تمرکز می‌کنند. آن‌ها محصول را بهبود و هزینه‌ها را کاهش می‌دهند و تلاش می‌کنند از رقبا پیشی بگیرند. اما کارآفرینان مسیر دیگری را انتخاب می‌کنند. آن‌ها به‌جای فروش یک چیز، یک نتیجه را می‌فروشند — جایگاه اجتماعی، راحتی، اعتمادبه‌نفس یا زمان.

برای مثال، یک کسب‌وکار سنتی ممکن است غذای سالم بفروشد. اما یک برند کارآفرینانه، احساس کنترل داشتن بر سلامتی را می‌فروشد. اولی روی مواد تمرکز دارد، دومی بر پیامد.

کارآفرینان همچنین به مدل کسب‌وکار متفاوت فکر می‌کنند. به‌جای اینکه یک فروش در هر زمان انجام دهند، سیستم‌هایی می‌سازند — اشتراک، انجمن‌ها یا پلتفرم — که بدون حضور دائمی‌شان رشد می‌کند. یکی کارکرد می‌فروشد، دیگری هویت.

دو نوع کسب‌وکاری که هر بنیان‌گذاری اداره می‌کند!

هر کارآفرین در واقع دو کسب‌وکار را هدایت می‌کند. اولی قابل مشاهده است: محصول، تیم و بازاریابی. دومی نامرئی است: ذهنیت، تصمیم‌گیری و رهبری شخصی. بیشتر افراد سال‌ها صرف بهبود اولی می‌کنند و دومی را نادیده می‌گیرند.

من هم همین اشتباه را کردم. تمرکزم بر رشد، سیستم‌ها و درآمد بود — و در ظاهر مؤثر هم بود. اما پشت صحنه، استرس افزایش می‌یافت. انرژی‌ام کم بود و کیفیت زندگی‌ام کم‌تر می‌شد. در ظاهر موفق بودم، اما در باطن در حال سوختن و فرسایش.

بعد متوجه نکته‌ای شدم. کارآفرینانی که واقعاً آزادی داشتند، الزاماً مهارت بیشتری نداشتند. آن‌ها خود را ارتقا داده بودند. آموخته بودند چگونه بدون از دست دادن خود، رهبری کنند. آن‌ها فقط کسب‌وکار بهتری نساخته بودند — بلکه انسان‌های بهتری شده بودند.

گلوگاه و تنگنا واقعی: خودِ شما!

می‌توان دو بنیان‌گذار را در شرایطی مشابه با یک استراتژی یکسان قرار داد. یکی شکوفا می‌شود و دیگری درگیر بحران. تفاوت در برنامه نیست — در فردی است که آن را اجرا می‌کند.

برخی کارآفرینان آشفتگی را به فرصت تبدیل می‌کنند. برخی دیگر متوقف می‌شوند. بعضی‌ها از یک ایده‌ی رد شده، موفقیت می‌سازند. بعضی دیگر کنار می‌کشند. تفاوت در تاکتیک‌ها نیست، در ذهنیت، وضوح و تاب‌آوری است.

بیشتر افراد فکر می‌کنند به اطلاعات بیشتری نیاز دارند: یک دوره دیگر، یک کتاب دیگر. اما اگر دانش به‌تنهایی کافی بود، همه استادان دانشگاه میلیاردر می‌شدند. حقیقت این است که اغلب، آن‌چه مانع رشد کارآفرین می‌شود، باورها و داستان‌هایی است که هیچ‌گاه به چالش کشیده نشده‌اند.

این الگوهای نامرئی، مانع رشد می‌شوند و شما را در چرخه‌هایی تکراری نگه می‌دارند: کار بیش از حد، کنترل بیش از حد، فرسودگی، و بارها به یک سقف می‌خورید! — به‌ویژه زمانی که اوضاع ظاهراً خوب است.

رشد نباید شبیه بقا باشد

در بخشی از مسیر، موفقیت بیشتر کم‌کم به فشار بیشتر تبدیل می‌شود. کسب‌وکار شما رشد می‌کند، اما مشکلات هم بیشتر می‌شوند. همیشه در حال واکنش، حل مسئله و مدیریت هستید. تفکر استراتژیک تبدیل به یک امر لوکس می‌شود.

این همان چیزی نیست که به‌خاطرش وارد کسب‌وکار شدید. شما کسب‌وکار نساختید که در آن گرفتار شوید. اما مشکل واقعی محصول یا تیم شما نیست، گلوگاه واقعی، خودِ شما هستید.

رشد، محدودیت‌های ذهنیت فعلی‌تان را آشکار می‌کند. در این نقطه، هیچ تاکتیکی نجات‌بخش نیست. فقط تغییری در نحوه رهبری، تصمیم‌گیری و تفکر می‌تواند چرخه را بشکند.

تغییری که همه‌چیز را دگرگون می‌کند

رشد واقعی از درون آغاز می‌شود. با خودِ شما به‌عنوان اداره‌کننده. اگر می‌خواهید بدون فرسودگی رشد کنید، باید شیوه‌ی رهبری خود را ارتقا دهید. باید دست از انجام همه‌چیز بردارید و شروع به ساخت سیستم‌ها و تیم‌هایی کنید که بتوانید به آن‌ها اعتماد کنید.

شما به ایده‌های بیشتر نیاز ندارید — به وضوح بیشتر نیاز دارید. باید بدانید چه چیزی مهم است، از چه چیزی باید بگذرید، و به چه کسی باید تبدیل شوید.

این همان تغییری است که نقطه عطف را می‌سازد. تغییری از پول درآوردن به ثروت ساختن. از اداره کسب‌وکار به ساختن یک زندگی.

اگر آماده‌اید که از تلاش بی‌وقفه به رشد هدفمند گذر کنید، گام بعدی از ذهنیت شما آغاز می‌شود — نه فقط از اقدام‌های شما.

کسب و کارمدیریتفروشروانشناسیبازاریابی
۵
۴
محمد رحیقی
محمد رحیقی
مدیر پروژه و طراح تجربه کاربری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید