با آغوش باز پذیرای نیروی جدیدتان باشید و با راهکارهای مناسب به هماهنگ کردن نیروهای جدید با محیط سازمان بپردازید. شروع کار جدید هم بسیار هیجان انگیز است و هم استرسزا، با ایجاد یک حس خوشامدگویی مناسب میتوانید نیروی جدید خود را با حسی مثبتتر به درون تیم دعوت کنید. اگر مراحل زیر را به روند استخدام نیروی خود اضافه کنید تجربهای لذت بخشتری برای خود و کارمندان جدید ایجاد خواهید کرد.
فرآیند اجتماعی شدن در سازمان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و دارای ۳ مرحله است:
چنانچه فرآیند اجتماعی کردن موفقیت آمیز باشد نتیجه آن تعهد بیشتر فرد نسبت به شغل و سازمان و در پی آن بهرهوری و کارایی بیشتر خواهد بود.
مقدم داشتن نیازهای مردم و زیردستان یکی از راهکارهایی است که هم میتواند بزرگواری رهبر را در دید نیروها و منابع انسانی سازمان متبلور سازد و هم باعث درک بهتر آنها توسط رهبر میشود. در زندگینامه بسیاری از رهبران بزرگ جهان دیده میشود که آنها در شرایط مختلف، اول به فکر درک نیازها و شرایط نیروهای خود بودهاند تا شخص خودشان. بزرگواری و روش برخورد یک رهبر در مواقعی که اشتباهات پیروان و نیروها ظهور میکند، میتواند یکی از اقدامات پر جاذبهای باشد که روح فرد را مورد تاثیر قرار داده و تا مدتها از این برخورد بر خود ببالد. همچنین سعی و تلاش نیرو را به سمتی میبرد که آنچه رهبر میخواهد دقیقا به همان شکل اتفاق افتد.
رهبران بزرگ همواره به این موضوع واقف هستند که عزت و احترام در سازمان یک شبه ایجاد نمیشود. هر چقدر رهبر در تخصیص زمان، دانش، تجارب و... خود به دیگران بیشتر مایه بگذارد، سریعتر عزت و احترام را بدست میآورد. شاه کلید بدست آوردن عزت و احترام در بین پیروان، همین موضوع است.
یکی از مشکلات استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان، نحوه انگیزهدادن به نیروهای جوان و با هوش بالاست. نیروهایی که اگر به درستی فرآیند انگیزه دادن به آنها مدیریت نشود، قطعا به راحتی سازمان را ترک میکنند. این ۵ کار را برای نکشتن انگیزه در آنها پیگیری کنید:
هیچ چیز بیشتر از پیشرفت معنادار در کار، به یک زندگی کاری مثبت کمک نمیکند. دریابید کدام اقدامات موجب بهبود و پیشرفت کارکنان میشود و کدام یک نتیجه معکوس دارد. مثل: تعیین اهداف روشن، فراهم کردن زمان و منابع کافی، به رسمیت شناختن آنها و موفقیتهای کوچک.
به عنوان یک رهبر، یادمان باشد که کار معنادار، حتما به معنای انجام یک پروژه بزرگ نیست و برخی اوقات حتی برای انجام کارهای ساده به صورت درست و بی عیب و نقص هم بایستی ارزش قائل شد تا به عنوان یک عادت جدید تکرار شود.
یکی از وظایف اصلی رهبر سازمان، قرار دادن انسانها در جایی است که از کار کردن در آن جایگاه لذت ببرند. علاقهمندی نیروها به کاری که به آنها محول میگردد باعث ایجاد انگیزه و افزایش کارایی آنان میشود.
یک رهبر متفکر همیشه از تنوع استقبال میکند. تنوع جنسیتی ویژگیهای ذهنی و احساسی متفاوتی را در زنان و مردان تیم ایجاد میکند. افراد در سنین مختلف با تجربیات، مهارتها و استعدادهای متفاوت یکدیگر را تکمیل میکنند و ظرفیت کلی تیم را غنی میکنند.
انتخاب و استخدام کارکنانی که بتوانند برای شرکت مفید باشند، مسیری چالش برانگیز و با اهمیت است، اما مهمتر از آن، حفظ و نگهداشت کارکنان است. دلایل زیادی برای ماندگاری نیروها (البته نه به اجبار)، در سازمان وجود دارد. برخی از آنها عبارتند از:
رهبری به معنی برداشتن موانع از میان افراد، تیمها، و دپارتمانها است تا در جهت تحقق یک دیدگاه مشترک تلاش کنند.
وقتی یک شرکت به کارمندان، مسیر شغلی مادامالعمر نمیدهد، انتظار اینکه آنها مادامالعمر وفادار بمانند منصفانه نیست. مسیر شغلی به کارکنان برای ماندن انگیزه میدهد.
وفاداری یک جاده دو طرفه است. این را هیچگاه فراموش نکنید. کارکنان وقتی یک رئیس حامی و فهمیده دارند، به طور شگفت انگیزی شروع به دوست داشتن شغل خود میکنند. این احمقانه است که انتظار وفاداری ۱۰۰٪ از کارمندان را با تنها ۵٪ حمایت از آنها داشته باشیم.
دوازده اصل که رهبران سازمان میبایست آنها را رعایت کنند تا کارکنان وفادار به سازمان تربیت کنند و آینده سازمان را به آنها بسپارند: