انتخاب هاش رو مرور کرد و تصمیم گرفت بمونه! با این که می دونست تنها موندن در سیاره سخت تر از رفتن و ساختن رویاهش در جایی مثل Star-Ship-1 بود اما تصمیم گرفت بمونه و با تمام سختی هایی که داشت رویاهاشو بسازه! سعی کرد با خودش رو راست باشه و واقعیت ها رو بپذیره!
" خب... قطعا نمی تونم خیلی سریع پیش برم، چون باید کارهای روتین ماموریت انجام بدم! بعلاوه جو سیاره هم همیشه شرایطش پایدار نیست! - پس نباید انتظار داشته باشم همه چیز خوب و سریع پیش بره! ولی اگه بتونم این سیاره رو به جای بهتری تبدیل کنم حتما اتفاقات بزرگی میافته!"
رفت سراغ موشکی که قرار بود باهاش به Star-Ship-1 بره. نگاهی بهش انداخت و با خودش فکر کرد.
وسایلشو برداشت و برگشت به سفینه. دفترچه اش رو باز کرد و نوشت:
"ساختن اقامتگاه جدید در سیاره!"
طرحش خیلی بلند پروازانه به نظر می رسید اما نمی تونست کنار بذارتش! با وجود تمام روتین ها و وظایفی که بعنوان یک کاوشگر در سیاره باید انجام می داد تصمیم گرفت اقامتگاهی در سیاره بسازه تا برای خودش و شاید کسانی که بعدا به سیاره می آمدند جای مناسبی باشه!