بعد از یک سفر طولانی به Star-Ship-1 رسید. در هنگام وارد به دژ فضایی Star-Ship-1 خاطرات گذشته اش دوباره برایش مرور شد. زمانی نه چندان دور، به همراه دوستانش در Star-Ship-1 به عنوان کاوشگر دوربرد کار می کرد. خاطرات اش از Star-Ship-1 بخش جدایی ناپذیر وجودش بود...
برای چند لحظه از زمان حال جدا شده بود، اما تکان های سفینه موقع اتصال به Star-Ship-1 او را متوجه خودش کرد. نفسی از اعماق وجودش کشید و با خودش گفت: "دوباره Star-Ship-1 !!!".
فکر می کرد زمان به عقب برگشته. خیلی از دوستان و همکارانش هنوز در آن دژ فضایی بزرگ و قدیمی مشغول به کار بودند. کاپیتان Max، که حالا به درجه فرماندهی کاوشگران دوربرد رسیده بود منتظر ورودش بود. همینطور دوست و مربی قدیمی اش کاپیتان Islander.
همه چیز جالب و هیجان انگیز بود. خیلی از کاوشگران جوان و تازه کاری که در زمان خروج 755 از Star-Ship-1 وارد دژ شده بودند حالا به کاوشگران ارشدی تبدیل شده بودند که حرف های زیادی برای گفتن داشتند. خیلی های دیگر هم همزمان با 755 دژ را ترک بودند و هیچ وقت برنگشته بودند.
اولین چیزی که از خودش پرسید این بود که برای چه دلیلی توسط فرماندهی ارشد ناوگان فضایی، مستقیما به Star-Ship-1 فراخوانی شده!
سوالی که بلافاصله بعد از ورودش به ارشه فرماندهی دژ، از طرف آدمیرال EagleEye - دستیار اصلی فرماندهی ارشد ناوگان فضایی که خودش شخصا پیشنهاد حضور 755 در Star-Ship-1 را داده بود پاسخ داده شد.
"ما از شما خواستیم به اینجا بیاید تا در ساختن تلسکوپ جدید Deep Sight که برای اکتشاف فضای عمیق (Deep Space) استفاده خواهد شد به ما کمک کنید."
"این باعث افتخار من هست."
و با این مکالمه کوتاه، کاوشگر 755 رسما به پروژه استقرار تلسکوپ فضایی Deep Sight ملحق شد.
برخلاف روال های مرسوم و تشریفات رسمی خیلی سریع به واحد اصلی ساخت و استقرار تلکسوپ وارد شد.
جایی که کاوشگران مشغول ساختن Deep Sight بودند. فرمانده Max که حالا مسئولیت این پروژه را بر عهده داشت به همراه دوستان قدیمی از 755 استقبال گرمی کردند. حضور کاپیتان Islander، کاوشگر nightingale و بقیه کاوشگران مثل روزهای گذشته لحظات خوبی را برایش تداعی می کرد.
مثل همیشه از پنجره های دژ فضایی تصویر سیاره مادر و درخشش خورشید دیده میشد.
همانطور که از پنجره مشغول تماشای سیاره مادر بود، به حضور خودش در Star-Ship-1 فکر می کرد. همه چیز هیجان انگیز و مثل یک خواب بود. گویی راه جدیدی او را به حرکت فرا میخواند.