کشف محصول چیست؟
هدف از کشف محصول درک مشکلات کاربر و مشتری است تا بتوانیم راه حل های قانع کننده و معنادار ایجاد کنیم.
کشف محصول اساساً منجر به درک هرچه سریعتر این موضوع خواهد شد که آیا ایدههای ما برای کاربران و کسبوکارمان خوب است یا خیر؟ و هدف آن کاهش خطر قبل از رفتن به مسیر اشتباه است.
مارتی کیگان، در کتاب خود الهام بخش[1]، آن را چنین توصیف می کند:
هدف از کشف محصول پرداختن به ریسک های احتمالی زیر است:
1. آیا مشتری ایده پیشنهادی ما را برای استفاده از آن انتخاب میکند؟ (ریسک ارزش)
2. آیا کاربر می تواند به راحتی از آن استفاده کند؟ (ریسک کاربردپذیری)
3. آیا قابلیت ساخت آن برای ما مهیا است؟ (ریسک امکان سنجی)
4. آیا این راه حل برای کسب و کار ما کار می کند؟ (ریسک دوام کسب و کار)
حقیقت ساده و ترسناک این است که ما نمیتوانیم از قبل بدانیم آیا ایده ما جواب میدهد یا خیر. البته ما میتوانیم حدسهای بسیار خوب و علمی بزنیم ولی نمی توانیم مطمئن باشیم. بنابراین ما نیاز به کشف و تحقیق برای ایجاد درک از ایده خود، آزمایش فرضیات و کاهش ریسک داریم.
چرا ما به کشف محصول نیاز داریم؟
کشف محصول [2]و تحقیقات کاربر [3]به عنوان حیاتی ترین بخش های توسعه محصول به منظور درک نیازهای واقعی کاربران و مشکلات آنها، راههای بدون جایگزین پیش رو هستند. در این مسیر بر اساس بازخوردها و شواهد واقعی تیم های محصول بر روی راه حل های بالقوه و اثربخش متمرکز میشوند.
در کشف محصول این امکان برای تیم های محصول مهیا میشود بر روی موارد ارزشمند از دید کاربران، توسعه پذیر از ابعاد فنی و اقتصادی و البته مفید برای کسب وکار متمرکز شوند بدون آنکه لازم باشد هزینه، زمان وانرژی زیادی صرف کنند.
اغلب شرکتها موضوع و فرآیند کشف محصول را به عنوان یک ضرورت درک کرده اند ولی رفتار وسواس گونه در پیاده سازی این مفهوم منجر میشود بیش از زمان لازم در ارائه ایده وقت تلف کنند. آنها باید ایده ها را هرچه سریعتر وارد بازار کنند و نسبت به دریافت بازخورد و درست بودن یا نبودن مسیر اطمینان حاصل پیدا کنند و به فکر ایده و مسیر بعدی باشند. از سوی دیگر علیرغم اهمیت موضوع کشف محصول بسیاری از تیم ها و سازمان ها اجرای آن را به بهانه هایی از جمله:
1. زمان کافی وجود ندارد
2. منابع کافی (افراد) وجود ندارد
3. ارزش یا نیاز به درستی درک نشده است
4. رهبران فکر می کنند که از قبل پاسخ ها را دارند
نادیده میگیرند. احتمالاً همگی چنین فضایی را قبلا تجربه کرده اید. احتمالاً رهبرانی داشتهاید که نیاز به کشف یا تحقیق را درک نکردهاند و یا مایل به سرمایهگذاری در آن نبودهاند، یا فکر میکرده اند که پاسخهای کافی در حال حاضر در اختیار آنها است.
فرایند کشف محصول را میتوان همچون تیز کردن اره یک چوب بر تصور نمود. هر بار که سعی میکنیم بهجای اطمینان از درست بودن ایده از طریق کشف، برای ساختن چیزی جلو برویم، اره های خود را تیز نمیکنیم. ممکن است به نظر برسد که ما با پرش به سمت ساخت یک محصول (اره کردن چوب) سریعتر حرکت می کنیم، اما حقیقت این است که در درازمدت به ما آسیب می رساند و هزینه و زمان قابل توجهی را برای ما به همراه خواهد داشت. کشف محصول این ریسک را کاهش می دهد و در نهایت توانایی ما را برای ارائه چیزهای مناسب سرعت می بخشد.
[1] Inspired
[2] Product Discovery
[3]User Research