خیلی خوب میشود که اگر تمایل به خواندن این پست دارید و در کل به داستان و خلق داستان علاقه دارید پست دیگری از خودم - که دربارهی داستان و مقدمهی هر چیزی که میتوانم دربارهی داستان بنویسم - را بخوانید.
گاهی اوقات من از واژهی خواننده استفاده میکنم اما ممکن است این فقط خواننده نباشد که داستان را میخواند ممکن است کسی داستان را ببیند بشنود و یا حتی بازی کند.
یکی از داستان های محبوبتون رو که خیلی دربارهاش اطلاعات دارید را در نظر بگیرید. ( من خودم هریپاتر را انتخاب کردهام) و بعد پا به پای من شخصیتهای داستان موردنظرتون رو برسی کنید و ببینید که کدام یکی به کدام نقشی که من معرفی کردهام شبیه است. داری یک داستان می نویسی؟ چه بهتر سعی کن شخصیتهای داستان خودت رو بزاری جای اونا و اگه داستانت به یکی از اون شخصیت ها نیاز داشت یکم دربارش فکر کن و سعی کن شخصیتهای خلاقانهای خلق کنی.
ما یه سری شخصیت کمک کننده هم داریم که باید سعی کنیم هر چه جذاب تر بسازیمشان .کمک کنندهها به چند دسته تقسیم می شوند:
توی معدود داستانهایی به طور واضح این چیزهایی که گفتهام وجود دارند. اما اگر کمی دقت کنید و همهی شخصیتها را برسی کنید متوجه میشوید که اینها برای آن دسته از داستانها هم صدق می کند.
داستان با شخصیتها ساخته میشود و حالا تو باید ببینی که چه شخصیتهایی می خواهی وارد داستانت کنی. تو باید به طور کامل شخصیتت رو بشناسی. توی داستان ممکنه کسی گیج بشه که این شخصیت چرا این رفتارها رو از خودش نشون میده؟ از نظر من این اصلا اشکالی نداره ولی اونجایی اشکال داره که تا پایان داستان متوجه سرگذشت یا دلیل و انگیزهای که اون شخصیت داره به خاطرش اون کارا رو انجام میده نشی.
نویسنده باید همه چیز را دربارهی شخصیتش بداند هر چیزی؛ یک داستان خوب جوری است که اگر خواننده یا بیننده بخواهد با خودش ادامهی داستان را حدس بزند یا از خودش بسازد آنقدر شخصیتها رو خوب بشناسد که بداند فلان شخصیت در این رویداد چه عکسلعملی از خود نشان میده. هر چیزی که کمک میکند شخصیتت را باور پذیرتر خلق کنی حتی اگر از آن ویژگی در داستان نام نبرده باشی. باید بدانی چراکه تو داری او را میگردانی و باید بدانی که چه میکند و در هر اتفاقی چه چیزی از خودش نشان میدهد.
یک شخصیت انتخاب کن اگه که از توی داستان خودت باشه بهتره چون اگه تو شخصیت داستان نویسندهی دیگری را انتخاب کنی ممکن است نتوانی به همهی این سوال ها جواب کامل بدهی. حتی میتوانی یک شخصیت از دنیای واقعی که خوب میشناسیاش - که شامل خودت هم میشود - در نظر بگیری.
هر شخصیتی برای کاری که میکند انگیزهای دارد و تو باید آن انگیزه را پیدا کنی و کاری کنی که خوانندهها هم متوجه این انگیزه بشوند.
شاید برای شما این سوال پیش بیاید که چگونه اسم شخصیتهای داستانم را انتخاب کنم؟ خود من هم همین مشکل را داشتهام و دارم؛ این چند راهحل است که میتوانید بر طبق آنها اسم شخصیتهایتان را انتخاب کنید:
اول از همه باید یه شخصیتی بسازی که خودت دوستش داشته باشی و پا به پاش بیای این طوری یه شوقی برای نوشتن داری. اما اگه خودت از شخصیتت خوشت نیاد توقعی نباید داشته باشی که خوانندهها هم خوششون بیاد.
پس یکی از معیار های یک داستان خوب اینکه تو شخصیت توی داستانت رو درک کنی و دوستش داشتی باشی تا باهاش هم دردی کنی خوانندهها خیلی خوششون میاد زمانی که بدونن یک شخصیتی هست که شبیه خودشونه. خوانندهها از خیلی چیزها خوششون میاد برای همینه که نویسندههای خوب خوانندههای خوبی هم هستند.
کلا من هر وقت داستانی رو میخونم و یا فیلمی را میبینم بیش تر از حواسم میرود پی شخصیتهای داستان چون آنها هستند که داستان را میسازند و بعضی اوقات لازم است شخصیتت را پیچیده خلق کنی جوری که خواننده یا بیننده نظرش جلب بشود.
آیا شخصیتی وجود دارد که بی عیب و نقص باشد؟ نه این امکان ندارد. امکان دارد که شخصیتی همهاش مهربانی بکند اما حتما دلیلی برای این کارش داشته که ممکن است به گذشتهاش برگردد مثلا او نفرینی شده که همیشه مهربانی کند. شما باید شخصیتتان را جوری خلق کنید که باور پذیر باشد و مهم تر از همه شما باید خودتان را جای خواننده بگذارید
توی داستان کلی شخصیت وجود داره. ولیـــــــــــــــــ هیچ کدوم بدون دلیل وارد داستان تو نباید بشوند. همه باید نقشی در داستان داشته باشند. پس خوب به کاری که این شخصیت قراره توی داستانت بکنه فکر کن.
یکی از شخصیت های داستان موردنظرتون رو در نظر بگیرید و فکر کنید که اگر اون توی داستان وجود نداشت چه اتفاقی میافتاد. یا حتی فکر کنید که یک شخصیت جدید وارد داستانی میکردید حالا چه اتفاقی میافتد؟
شخصیت برای مخاطب ساخته میشود. پس تو باید اول مخاطبت را مشخص کنی مخاطبها به دستههای زیادی تقسیم می شوند برای همین من اینجا ذکرشان نمیکنم. (مثلا کسانی که به دنبال ژانر خاصی یا ردهی سنی خاصی هستند)
اطمینان حاصل کنید که شخصیتهایتان در داستان به سادی از یکدیگر قابل تشخیص و در واقع از هم متمایز باشند. نه فقط در ظاهر و بلکه آنها باید در رفتار و کردار و عمل نیز متفاوت باشند. برای مثال من در داستان استارگرل هر خانوادهای که میدیدم یک عضوشان یا جدا شده بود یا مرده بود. اینگونه بیننده میگوید که در این داستان خلاقیت زیادی صرف شخصیتها نشده چراکه شخصیتها اصلا از هم متمایز نیستند. البته که این داستان شخصیت سازی خوبی دارد اما فقط کمی در این زمینه شخصیتهای شبیه به همای خلق کرده. یکی از مشکلات این اشکال این است که خواننده نمیتواند شخصیتها را به یاد بسپارد و حتی ممکن است قاطی کند و زمانی که این اتفاق بیفتد نمیتواند خوب داستان را درک کند.
زمانی که شما برای یک داستان کوتاه شخصیتهای زیادی میگذارید باعث میشود که خواننده گیج بشود و نتواند خوب داستان و شخصیتهایش را درک و هضم کند.
روی شخصیتهایی که مهم نیستند اسم نگذار. لازم نیست بدانیم پشخدمتی که در فصل نهم جلد ۳ سوپ را روی لباس شخصیت اصلی ریخته است اسمش استوره کروگ یا اینکه بدانیم به نقاشی اژدهای گچی علاقهمند است و هفت گربه دارد. ولی توی داستانهای معمایی و پلیسی ممکن است از اینکه ردپای تعداد زیادی گربه را در محل جرم و یا قتل معما ببینیم و بعد بدانیم که فلان شخصیت ۷ گربه دارد ممکن است کمک کند در حل معما و برای همین است که اگر داستانهای معمایی را دنبال کنید متوجه میشوید بدون دلیل، کاراگاه از شخصیتهای فرعی سوالاتی عجیب و غریب میپرسد که همان جوابها میشود سرنخهایی بزرگ برای حل معما.
(از کتاب چگونه یک اثر شاهکار بنویسیم و یه خورده هم چیزایی که خودم اضافه کردم)
اگه ایدهی دیگهای هم برای تمرین شخصیتپردازی دارین خیلی خوشحال میشم تو کامنتا بشنومشون (کلا هر نظری دارین بگین??)
پوزش میخواهم که زیاد دربارهی هری پاتر حرف زدهام اما دلیل اصلیام برای این کار این بوده که حس میکنم داستانیست که خیلی از ما ها خواندهایم و خوب میتوانیم باهاش ارتباط بگیریم.
کتاب «چگونه یک اثر شاهکار خلق کنیم» کتابیست بسیار بسیار بسیار عالی و آموزنده و در عین حال کامل و مرجع. این کتاب را در پست «مقدمهی داستان» معرفی کردهام. و به تمام دوستداران نویسندگی و داستان نویسی پیشنهاد میکنم این کتاب را مطالعه کنند. این کتاب بسیار خوب دربارهی شخصیتها گفته است و من هم دارم آموزههایم را از آن کتاب از زبان خودم برای شما بازگو میکنم چرا که اگه همانها را مینوشتم یک جورایی کپی پیست به حساب میآمد.
برای ایده گرفتن چه شخصیت و چه داستان به شما این پست را پیشنهاد میکنم:https://vrgl.ir/MC2Pk
مثل همیشه امیدوارم که تونسته باشم از هر نوعی بهتون کمک کرده باشم.
به امید داستانها و شخصیتهای درخشان و مفید