
سلام به شما دوستان خوبم، امید که حالِ دلتون خوب باشه. قبل از اینکه بریم سراغ مطالعهٔ مقاله امروز، روز کتاب رو بهتون تبریک میگم؛ امیدوارم کتاب همیشه همراه لحظههاتون باشه. به بهانهی روز کتاب، مقالهی امروز رو به تأثیر داستان خوندن بر ذهن و روان اختصاص دادم.
🌱 گاهی پیش میاد وسط یه روز شلوغ، وقتی ذهنت پر از باید و نبایده و فشار از هر طرف میکوبه، یهو یه فکر کوچیک میاد وسط ذهنت: (کاش الان داشتم یه داستان میخوندم… فقط چند صفحه…)
👈 شاید برای تو هم پیش اومده باشه، همون لحظهای که میخوای چند دقیقه از دنیای واقعی فاصله بگیری و تو سکوتِ یه صفحه سفید، دنبال کسی بگردی که مشکلاتش یه کم با مشکلات تو فرق داره، ولی حسش عجیب به حس تو نزدیکه.
🤔 من همیشه کنجکاوم بدونم چرا همین کار کوچیک، یعنی داستان خوندن، میتونه اینهمه اثر بزرگ بذاره. چرا بعضی شبها بعد از چند فصل خوندن، انگار زندگی یه نفس عمیق میکشه.
✏️ بذار از یه قصه برات بگم؛ قصهای که شاید جواب این سؤال باشه.
💊 تو روزای کرونا، همون وقتایی که مرگ خیلی نزدیک بود و ترس مثل بخار رو شیشهها نشسته بود، یه رواندرمانگر با یه گروه از کارکنای درمانی کار میکرد. آدمایی که هر روز چیزایی میدیدن که ما فقط تو اخبار میدیدیم: بیمارایی که از دست میرفتن، شیفتهای داغونکننده، بدنهایی که زیر ماسک و لباس حفاظتی، آرومآروم تحلیل میرفتن.
🙍♀️یکی از این آدمها مریم بود. پرستاری که وقتی وارد اتاق درمانگر میشد، انگار وزن یه بخش بیمارستان رو دوشش بود. اونقدر خسته بود که فکر میکرد شاید مجبور بشه پرستاری رو بذاره کنار.
👤 یه روز درمانگر ازش پرسید:
+ چیزی هست که هر روز، هرچند کوچیک، خوشحالت کنه؟
🙂 مریم مکث کرد. لبخند کوتاهی زد و گفت:
- رمان خوندن. اگه بتونم پامو دراز کنم و چند صفحه از یه داستان بخونم… انگار از نو شارژ میشم.
💡همین جمله ساده، دری به ذهن درمانگر باز کرد. انگار کلید یه اتاق روشن پشت این جواب قایم شده بود.
📝 تحقیقا هم همینو میگن: وقتی عمیق تو یه داستان غرق میشی، یه بخشِ خسته از ذهنت دوباره شروع میکنه به نفس کشیدن. داستانها کمک میکنن از دایره محدودیتها بزنی بیرون و امکانها رو ببینی.
😔 آدمایی که افسردگی، اضطراب یا تجربه دردناک دارن، تو شخصیتهای داستان بازتاب خودشونو پیدا میکنن؛ نسخهای از خودشون که شاید کمی شجاعتره یا کمی امیدوارتر. از قهرمانای دیکنز گرفته تا شخصیتهای معاصر، همه تو یه چیز مشترکن: اول میافتن، بعد بلند میشن. و تو با دیدنشون با خودت میگی: (خب… شاید منم بتونم.)
🧠 خیلیا فکر میکنن داستان فقط حس آدم رو بهتر میکنه ولی بدن هم واکنش نشون میده. دکتر باربارا فردریکسون سالها روی احساسات مثبت کار کرده و میگه: (حتی یه ذره حس خوب، مثلاً همون لذتی که موقع خوندن یه فصل جذاب میگیری میتونه ضربان قلبتو بیاره پایین و اثرات استرس رو کم کنه.)
📌 حالا تصور کن: یه عصر آروم، چای تو دستت، کتابت روی میز، هر صفحهای که میخونی، مثل یه در کوچیکه که به یه دنیا دیگه باز میشه. دنیایی که میتونه توش بخندی، بفهمی، حتی گاهی گریه کنی اما در عین حال امن و آروم. گاهی وقتا چند صفحه کتاب خوندن، همون چیزیه که کم داری.
🔗 منابع:
Carney J, Robertson C. Five studies evaluating the impact on mental health and mood of recalling, reading, and discussing fiction. PLoS One. 2022 Apr 8;17(4):e0266323. doi: 10.1371/journal.pone.0266323. PMID: 35395034; PMCID: PMC8993009.
Fredrickson BL, Levenson RW. Positive emotions speed recovery from the cardiovascular sequelae of negative emotions. Cognition & Emotion. 1998;12:191–220. doi: 10.1080/026999398379718.
Kidd DC, Castano E. Reading Literary Fiction Improves Theory of Mind. Science. 2013; 1–6. doi: 10.1126/science.1239918
Pettersson C. Psychological well-being, improved self-confidence, and social capacity: bibliotherapy from a user perspective. J Poet Ther. 2018;31: 124–134. doi: 10.1080/08893675.2018.1448955
Scarlet, J. (2016) Superhero Therapy: A Hero’s Journey Through Acceptance and Commitment Therapy, Robinson, an imprint of Little, Brown Book Group, London.