امروز، رضا دارابی، آدمی که خودشو اخلاق محور نمیدونه میخواد براتون از اخلاق بنویسه!
میلیارد ها میلیارد سرچ گوگل فقط به زبان فارسی وجود داره، شاید هم خیلی بیشتر از میلیارد ها میلیارد...
که چی؟
تا حالا از خودتون پرسیدید که چی بشه؟
دستاورد هامون از اینهمه مطلب چی بوده؟ چه مشکلی رو حل کردن؟ اصلا قرار بوده چه مشکلی رو حل کنن؟ اینا رو چه کسایی مینویسن؟ هدف شون چی بوده؟ آیا به هدف شون رسیدن؟
توی مقاله های قبلی {این و اون} قدم زدن روی ماه با انیشتن رو معرفی کردم.
امروز میخوام از همون کتاب به عنوان منبع استفاده کنم.
میگه قبل از اختراع چاپ مردم اروپا بغیر از یه انجیل و یکی دو تا کتاب دیگه چیز دیگه ای توی کتابخونه شون نداشتن و حتی یه دانشگاه معمولا چند ده کتاب بیشتر نداشت.
حتی میگه فهرست بندی و موضوع بندی و ... هم در جهان قرون وسطایی هنوز به اون صورت وجود نداشت و شما برای پیدا کردن یه مطلب خاص نمیتونستید سراغ یه کتاب برید و حتما باید کل کتاب رو مطالعه میکردید تا مطلب مورد نظر پیدا میکنید البته اگر به تصادف یافت نمیشد.
دقیقا برعکس همین الان که با یه سرچ و یا از طریق سایت ویرگول به همین نوشته دسترسی پیدا کردی و میتونی از یه روزنه به ستاره ای پر از نور برسی.
همه اینا رو گفتم که بگم:
اگه هدف صرفا ایجاد رضایت در مخاطب باشه چی؟ اگه نویسنده مطلب، شخص یا نهاد کلاهبردار یا مضرری رو معرفی کنه چی؟ اگه نویسنده مطلب نتونه لپ مطلب رو برسونه چی؟ اگه یه نفر صرفا تجربه های خودش رو که به درد بقیه نمیخوره بیاد بگه چه کسی مسئوله؟ اصلا اگه رضا دارابی با مقاله اش راجب سرمایه گذاری ناخواسته به کسی آسیب بزنه میتونه مورد تعقیب قضایی قرار بگیره؟ اگه اره چرا اگه نه چرا...
این نوشتار همینجا به پایان نمیرسه... چون امیدوارم جرقه ای باشه برای مغز های هوشیار و بیدار و در واقع بخش دیگری از متن این نوشته درون ذهن شما جا داره :) دقیقا جایی که شما میری توی فکر و به چیزای جدیدی توجه میکنی و من کاملا امیدوارم به این آرزو.
در پایان شما رو ارجاع میدم به رادیو راه: فصل دوم، قسمت پنجم: روزمُردگی
نظرت رو هم برام بنویس. راستی تا حالا به این سوالا فکر کرده بودی؟