عارف خسرو
عارف خسرو
خواندن ۷ دقیقه·۱۰ ماه پیش

اینجا هرچی دوس داری نمیشه نوشت

اینجا وقتی میخوای چیزی بنویسی یه جوک خیلی خنده دار برات میاد با این جمله : هر چی دوس داری بنویس .

عه جون ما . خوشگلی که اینو نوشتی شما از کجا اومدی ؟! یادت رفته اینجا ایرانه ؟؟؟

هر چی دوس داریم بنویسیم :))))

اشتباه نکن اگه میشد هر چی دوس داشته باشیم بنویسیم الان خیلی از مشکلاتی که هست اصن وجود خارجی نداشت . چون کلمات از گلوله قدرتمند ترن .

پست قبلی اشاره کردم .

حالا ما با علم به اینکه هر چی دوست داریم نمیتونیم بنویسیم مینویسیم . این خیلی مهمه که بپذیریم هر چیزی رو نمیتونیم بنویسیم . خیلی حال میکنم با ویرگول در کل و خیلی حس خوبی میگیرم وقتی اینجا تایپ میکنم ولی بازم توصیم اول به خودم و بعد به خوانندگان این پست این هستش که هر روز ( بهتره آخر شب باشه ) توی یک دفتر مخصوص خودتون هر چیزی که دوست دارین بنویسین . هرررر چیزی . هر آنچه که از ذهنتون میگذره . خوب ، بد و حتی زشت و کثیف . بهترین و پلیدترین افکاری که از سرتون میگذره بدون قضاوت . و البته مهمتر از اون جایی مثل گاو صندوق قرارش بدین که فقط و فقط شما بهش دسترسی داشته باشین .

در این صورت میشه گفت که شمایین و جهان هستی و قلم توی دستتون که هر آنچه که توی ذهنتون میگذره رو تبدیل به کلمات میکنه و میاره روی صفحه ی کاغذی که از دل همین طبیعت اومده .

خیلی زیباست . هر کار که دلتون خواست میتونید باهاش بکنید . میتونید نگهش دارید . میتونید پارش کنید و یا آتیشش بزنید . شما کاملا آزادید .

توی ذهن ما کلی داده وجود داره که خیلیاش حتی برای خودمون هم نامفهومه . وقتی این ها توی ذهن انباشته میشن مغز ما پر میشه ، داغ میکنه یا به عبارتی ذهن بسته میشه و نمیتونه مسائل مختلف رو پردازش کنه و عملکرد ما در زندگی به شدت افت میکنه .

اینکه فکر کنیم چون اشرف مخلوقاتیم پس با چیز هایی مثل کامچیوتر و ماشین تفاوت داریم سخت در اشتباهیم .

ما فقط یک نسخه ی فوق پیشرفته ی اونها هستیم .

کامپیوتر ها حافظه دارن ، ماهم داریم . برای استفاده ازشون باید به یک منبع انرژی وصل بشن ، دقیقا ماهم باید شارژ بشیم . حالا این شارژ شدن به صورت های مختلف میتونه اتفاق بیفته . خواب یکی از مهمترین منابع انرژی هستش که خیلی نادیده میگیریمش . در بیداری این داستان برای هر کس متفاوت میشه . هر کسی به هر طریقی سعی میکنه خودش رو شارژ کنه . یه عده از مخدر و الکل استفاده میکنن ( اینو بگم که در اینجا نمیگم خوبه یا بد ) یه عده ورزش ، یوگا و مدیتیشن میکنن . . مسافرت ، کتاب ، موسیقی و یا فیلم ( هررر مدلی ) هر کسی با توجه به روحیاتش مدل های مختلفش رو انتخاب میکنه . مثلا یه عده نماز ( در هر دینی میتونه متفاوت باشه عبادت )میخونن .

( اینو اضافه کنم لطفا هیچ گاردی نسبت به من نداشته باشید . چون این مطالب رو ممکنه هر کسی بخونه مجبورم پرانتز هایی باز کنم تا کاملا با یک ذهن تصفیه شده مطالب من رو بخونه . این رو هم اضافه کنم اینجا در درجه ی اول برای خالی شدن خودم مینویسم و هر آنچه که در لحظه داره از ذهنم خطور میکنه رو مینویسم )

برای همین تاکییدم بر نوشتن روی کاغذ هست تا ذره ای نگران قضاوت های دیگران نباشد و در آزادی مطلق بنویسید . چرا که هر چقدر هم دنیای بیرون سعی کنه مارو محدود کنه ولی هیچ دولت یا حکومتی اندیشه رو نمیتونه محدود کنه و نمیتونه بگه که به فلان چیز فکر نکن .

و ذهن ما توانایی پرواز تا بینهایت رو داره . واقعا از آفریننده مون یک تشکر ویژه میکنم همینجا .

باری ؛

این کلمه ( باری ) رو خیلی دوست دارم و از پادکست رواق توی ذهنم مونده .

اونجایی بودم که گفتم هر کسی به طرق مختلف سعی میکنه خودش رو به منبع انرژی وصل کنه .

حالا درست یا غلطش رو هر کسی خودش باید تشخیص بده .

بنده به شخصه ترجیح میدم که به منابع الهام بخش خودم رو متصل کنم ، چرا که نتیجش رو هم در زندگیم هر روز دارم مشاهده میکنم .

گرچه همین خودم مدت زیادی رو به منابع اشتباهی وصل میکردم خودم رو ( مثل آدمهای سمی که البته این خودش کلی تعریف داره ولی من منظورم دوستان و روابطی که در اون احساس ارزشمندی نمیکردم و به وجودم احترام گذاشته نمیشد | موسیقی و فیلم های سمی چرا که پشت هر اثری یک ذهن نهفتس و ممکنه اون ذهن بشدت معروف و پر سرو صدا هم باشه ولی اگه ذهن سمی باشه میتونه تعداد انساهای زیادی رو به سمت و سوی اشتباهی و زندگی غیر اصیل سوق بده . ( باز هم تکرار میکنم من هیچ جایگاهی ندارم و کماکان در حال اشتباه کردنم و حتی ممکنه همین صحبتهای بنده هم اشتباه باشه ، صرفا از ذهنم میگذره و تشخیص درستی یا نادرستی یک اثر به عهده ی خودمونه . | مکان های سمی ووو )


مرود بعدی مثل ماشین های ما سوخت نیاز داریم که سوخت ما همون تغذیه ست که باید بهترین و سالمترین باشه تا بتونیم به خوبی تصمیم بگیریم . اینو در حالی دارم میگم که بعد از کارم میخوام یک ساندویچ هات داغ پر و پیمون بخورم با نوشابه چون در حال حاضر در حالت بقا به سر میبرم و میخوام یکم لذت ببرم :)))

مراقبت هم یک امر بشدت ضروری در تمام وسایلی هستش که ما هر روز ازشون استفاده میکنیم . هر وسیله ای اگه بهش بیتوجهی کنید یک جایی شمارو اذیت میکنه . هر چند شما ثروتمند هم باشین ولی مثلا به چراغ چک خودروی بنزتون بی توجه باشید ممکنه شمارو وسط یک کویر بی آب و علف تنها بزاره . پس به هیچ عنوان به پولتون اکتفا نکنید . بنظرم خیلی اشتباهه که خیلی همه چیز رو میسپرن به دست پول .
اگه اشتباه نکنم پابلو اسکوبار توی گاوصندوق پر از پول خودش جان باخت .


باید به خودمون برسیم . هوای خوب تنفس کنیم ، ورزش کنیم ، یه سری موارد ساده مثل حمام ، مسواک ، نخ دندون چیزای کاملا ابتدایی رو خیلی وقت ها فراموش میکنیم . مخصوصا مثل من که در حالت بقا هم هستم در حال حاضر .

حتی در حالت بقا هم رعایت کردن این چیز ها باعث میشه زودتر از پس یک رنج بر بیایم .

از این مرحله ( حالت بقا ) که بتونیم به خوبی بر بیایم اونجا میتونیم یه سری چیز رو به موارد قبلی اضافه کنیم .
اینکه همیشه لباس های تمیز . مرتب بپوشیم . از عطر استفاده کنیم . همه و همه در درجه اول برای لذت بردن شخص خودمون و بعد دیگران . چرا که تا زمانی که به خودمون احترام نزاریم هیچ کس بهمون احترام نمیزاره .

( تکرار میکنم روی صحبت در درجه اول با خودم هست که از طریق نوشتن یاداوری میکنم به خودم که چطور باید از پس مشکلات بر اومد و درست و باحال زندگی کرد )


توی پست قبل گفتم چرا اینقدر به نوشتن اعتقاد پیدا کردم . همین امشب که اینهارو نوشتم به کلی نکته خفن رسیدم و حتی فهمیدم که الان توی حالت بقا هستم و نباید خودم رو سرزنش کنم . چون خواه ناخواه این کار رو میکنم ، البته خیلی کمتر از گذشته . خیلی کمتر .

خوبی این نوشتن این هست که میشه بار ها و بارها این مطالب که نویسندش خودم بودم رو بخونم . چون ذهن من که فراموش کاره مدام در لوپ های معیوب میفته و دائما باید به خودم یه سری مطالب رو یادواری کنم . قبل از این داستانا که نمینوشتم سعی میکردم از طریق فکر کردم لوپ هارو حل کنم که وارد اورتینکری میشدم . مرحله ای که یه موقه هایی منو به جاهایی میبرد که راه برگشت رو گم میکردم . و این اورتینکری اگه از حدش خارج بشه ( که البته کلمه اور هم به همین معنیه که در من اور اورتینکری اتفاق میفتاد حتی ) میتونه ضربات خیلی بدی بهمون بزنه .

باری ؛

خوشحالم که به این مهم رسیدم و امیدوارم که همه کسانی که با مشکل فراموشی دست و پنجه نرم میکنن هم راه خودشون رو پیدا کنن و این لوپ رو قطع کنن و بتونن فقط رو به جلو و اتفاقات خوب و مثبت پیشروی کنن .


با آرزوی سلامتی و دل خوش

عارف خسرو

ذهنحالت بقافراموشینوشتننویسندگی
نوشتن ؛ این یک رمزه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید