بی خبری از تو درد بدی بود ولی باید میگذشت. اگر به بودن ابدی تو کنار این دختر بچه ی تنها و دلتنگ کمکی میکرد باید میگذشت .... باید پشت سر میگذاشتمش و صبر و حوصله به خرج میدادم تا تو پی به ارزشی که برات قائلم ببری...
چون تنها برای چیزهای با ارزشه که ادم صبر میکنه... چقدر دیر رسیدن بتو میتونه خوب باشه وقتی دلتنگیت سخت منو در آغوش بگیره...
تو یه سوال روبه روی من گذاشتی که به ظاهر پیش پا افتاده به نظر میاد اما ...
دل را به پای تو باختن راه چاره نیست
دلت را بدست اوردن راه چاره ی ماست
همیشه ابراض عشق کردن ساده تر است از عمل
اثبات عشق سخت ترین معمای عالم است...!
و من به تنهایی باید این سخت ترین معمای عالم رو حل میکردم... وقتی فهمیدم دوستت دارم وجودم از درون تهی شد . و من و تو در اون تهی تنها بودیم. حالا که توام میدونی دوستت دارم باز هم من در اون تهی تنهام...منتها این بار بدون تو! و این تنهایی به مراتب وحشتاک تره ... چون ممکنه تو هیچ وقت برنگردی!
<<<<< قبل از هر چیز بزار بگم اگر من قراره بدون چون و چرا و از روی عشق با تمام قید و بند های تو کنار بیام که میام که بودن تو می ارزه به این چیزا....تنها ازت یچیزی میخام اونم اینکه منو بخاطر نوشتن حس هام سرزنش نکنی... اونچه از ته وجود و قلبمه ... تنها میتونم بنویسم ...هیچ وقت نمیتونم راجبش حرف بزنم ... نمیخوام بگم ادم کم حرفیم نه اتفاقا این دختربچه خیلی هم پرحرفه و چیزای زیادی برای گفتن داره... اما اجازه بده نوع ابراض عشق و البته اثباتشو خودم انتخاب کنم... این موردو باید بنویسم . چون هیچ جوره قدرت بیانشو ندارم.>>>>>
چرا دوستت دارم؟
دوستت دارم چون حتی فکر کردن به تو باعث شادی و آرامشمه
دوستت دارم چون وقتی تو هستی احساس امنیت می کنم
دوستت دارم چون شنیدن صدات، ضربان قلبمو بالا میبره چون صدای نفس هات ارومم میکنه...
دوستت دارم چون یبار که خیلی خسته و رنجور بودم با صدای نفس کشیدنت خوابم برد...
دوستت دارم چون تحمل دوریت برای من خیلی سخت و دشواره.
دوستت دارم چون دیدن شادی تو برای من زیباترین منظره دنیا و ناراحتی ت هم سنگین ترین غمه.
دوستت دارم چون وقتی تو دلتنگ بودی من گریه میکردم ... گریه میکردم بدون اینکه بدونم دلیلش چیه...و من هزار بار وسط حرف های تو گریم گرفت و نذاشتم تو بفهمی...
دوستت دارم چون هر شب خیره میشم به نقاشی چشمات و یه نفس عمیق میکشم و اونقدر غرقش میشم تا خوابم ببره...
دوستت دارم چون از وقتی فهمیدم چشماتو خیلی دوست دارم و اگه بهشون خیره نشم خوابم نمیبره حتی یک شب هم اتاقم تاریک نبوده...
دوستت دارم چون حس میکنم از وقتی هستی شیرین ترین اوقاتم لحظاتیه که یطورایی بتو مربوط بوده...
دوستت دارم چون حاضرم برای خوشحالی ت دست به هر کاری بزنم
دوستت دارم چون هر چیزی که متعلق به تو هست دوست دارم . چون سعی میکنم به علایق تو نزدیک تر شم یا نقطه های مشترکمون بیشتر شه...تا حرف مشترک بزنیم...
دوستت دارم چون ، با صحبت کردن باهات آرامش میگیرم.
دوستت دارم چون برای دیدنت لحظه شماری می کنم.
دوستت دارم چون حاضرم از خواسته های خودم برای شادی تو بگذرم
دوستت دارم چون ناخود آگاه برات یه احترام خاصی قائلم.
دوستت دارم چون با موفقیتت شادم و احساس سربلندی می کنم.
دوستت دارم چون از وقتی پی به دوست داشتنت بردم دیگه تنها نیستم.
دوستت دارم چون هدفای تو هدفای منم شده...
دوستت دارم چون تو با تمام ضعف ها، شکست ها و اشتباهات گذشته ی من باز هم من رو دوست داری...
دوستت دارم . دوستت دارم به هزار دلیل دیگه که الان یادم نمیاد .... تنها چیزی که یادمه اینه که خیلی دوستت دارم...
این مگر دوست داشتن نیست که
گاهی منوخوشحال و گاهی ناراحت میکنه
خداحافظی با تو خیلی سخته
همیشه کنارم بمون....
گاهی
" آخرین راهِ اثباتِ عشق "
رفتنه ...
البته اگر قبل از رفتن
تمامِ راه ها
بی نتیجه باشه ...
و این آخرین ضربه ایه
از عشق
که به قیمتِ " ماندگاری ش "
میتونم به خودم بزنم.
پس تو یجور دیگه ای بیا …
از اون اومدن ها که رفتن نداره
از اون موندن ها که به ابدیت میرسه
وقتی هم که هیچ راه دیگه ای برات نموند
یادت باشه که من هستم
و تو تنها نیستی...
یادت باشه که من دوستت دارم.
یادت باشه که من خیلی دوستت دارم
یادت باشه مهم ترین وقت هامو صرف دوست داشتن تو کردم. منتی نیست چون میخوام بدونی اون دوست داشتنی واقعیه که تو پیچیده ترین و درهم برهم ترین اوقات زندگی به ذهن آدم برسه وگرنه با خیال راحت و بدون هیچ دغدغه ای یگوشه نشستن و عاشق شدنو همه بلدن...
پ ن : دوست داشتم این حرفارو به خودت بزنم اما نشد:) ویرگولو تازه پیدا کردم. از این به بعد هر وقت لازم بود چیزی بگم همینجا مینویسم . دیگه برای خونده شدن سراغ هیچکس نمیرم...حتی عشق!
پ ن 2: من مبینانوبخت هستم/ با اسم روشن مینویسم:) امیدوارم بتونم در دنیای خودم و ویرگول نویسنده ی خوبی باشم... خوشحال میشم نوشته هامو دنبال کنید.