ro.     زا
ro. زا
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

از ذهنت بیرون بیا!

خواندن کتاب « از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن» را به افرادی توصیه می کنم که اولا تمایل به یک تغییر در طرز برخورد با تفکرات دارند و ثانیا فرصت کافی و وافی برای انجام تمامی تمرینات کتاب دارند تا نتیجه مطلوب را حاصل کنند.
خواندن کتاب « از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن» را به افرادی توصیه می کنم که اولا تمایل به یک تغییر در طرز برخورد با تفکرات دارند و ثانیا فرصت کافی و وافی برای انجام تمامی تمرینات کتاب دارند تا نتیجه مطلوب را حاصل کنند.



کتاب «از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن » نوشته استیون سی هیز و ترجمه علی صاحبی، کتابی است که من برای پست چالش کتابخوانی طاقچه در ماه شهریور انتخاب کردم.
دقیق یادم نیست در کجا ولی این کتاب هم از سری کتاب های پیشنهادی مجتبی شکوری بود و فکر کردم که چه بهتر ، سراغ سر منشاء بروم و با خواندن کتاب، حال خودم و افکارم و این روزهایم را بهتر کنم.
اما قبل از اینکه بخواهم درباره کتاب توضیحی دهم، بهتر است این اعتراف را بلند اعلام کنم که واقعا پادکست یا شنیدن چکیده کتاب از زبان و کلام یک فرد با سواد و کار درست، خیلی مفیدتر از خواندن یک کتاب ۱۰۰۰ صفحه ای است در حالی که چیز زیادی از آن دستگیر فرد نشود!
دقیقا این اتفاق برای من افتاد، از همان سطرهای اول، نتوانستم ارتباط موثری با کتاب بگیرم، مجبور بودم بارها به عقب برگردم تا بفهمم چه شد و حتی برخی از صفحه های کتاب را نادیده بگیرم...
اما« از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن» یک کتاب تمرینی مفید است. نویسنده برای هر فصل، تمرین های زیادی را تدارک دیده تا بتواند به فرایند تثبیت در ذهن کمک کند. علاوه بر این با استفاده از مثال های ساده و پیش پا افتاده، به دنبال فهم بهتر مخاطب از کتاب است.
در سراسر این کتاب یک نکته مهم وجود دارد و آن هم این است که بیاییم با نگاه سوم‌ شخص، افکارمان را ببینیم و حتی به احساسات ناشی از افکارمان، حالت مادی و جسم ببخشیم و آن گاه با پذیرش رنج ها، زندگی را در آغوش بگیریم.
مثال زیبای کتاب درباره اتوبوس زندگی که سرنشینان آن ، همگی احساسات ما هستند، یک مثال فوق العاده است و نشان می دهد که چگونه ما به برخی از احساسات منفی به دلیل ترس مان از آنها، باج می دهیم و آنها چه راحت مسیر اتوبوس زندگی را به سمت کنترل و اجتناب تغییر می دهند.
نکته دیگر که در همان ابتدای کتاب، مرا به خود جذب کرد، موضوع زبان و ساختار زبانی در ذهن ماست. کلمات به خودی خود معنا ندارند اما این احساسات ماست که بار مثبت و منفی به آنها می دهد و به این ترتیب ذهن سال های سال، ما را فریب می دهد.
خواندن کتاب « از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن» را به افرادی توصیه می کنم که اولا تمایل به یک تغییر در طرز برخورد با تفکرات دارند و ثانیا فرصت کافی و وافی برای انجام تمامی تمرینات کتاب دارند تا نتیجه مطلوب را حاصل کنند.
در مجموع اگر نظر من را بخواهید این کتاب از آن دست کتاب هایی است که دوست دارم توسط یک فرد خبره روانشناس در یک کارگاه آموزش داده شود تا بتوانم تمام جزییات آن را درک کنم.
پ.ن: از آنجا که به غلط املایی و نگارشی، تا حد زیادی حساسم، غلط های ویراستاری، استفاده از «ء »به جای «ی » نکره و البته سرهم نویسی های بیجا که خوانش را سخت می کرد، در این کتاب به چشم می خورد. همچنین اگر نسخه چاپی کتاب را تهیه کنید، بهتر می توانید با تمرینات کتاب، ارتباط برقرار کنید.

چالش کتابخوانی طاقچهطاقچهروانشناسیذهنکتاب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید