متن
مرگ پاپ باعث شده که مجمع کاردینالها تشکیل تا پاپ جدید انتخاب و معرفی شود. مسئولیت برگزاری این مجمع با کاردینال لارنس است که درگیر چالشها و تردیدهای فراوانیست. او با وجود همه این تردیدها با تلاش بسیار در پی آن است تا این مجمع، قانونی و عادلانه برگزار شود. در این رهگذر متوجه دسیسهها و کاستیهای بسیار بعضی از کاردینالها و وجود تناقضهایی در کلیسا میشود و با همه این مشکلات مجمع را برگزار و پاپ آینده را معرفی میکند.
زیرمتن
فیلم در لایههای زیرین قصه خود میکوشد تا در باره مشکلات موجود در کلیسا، تضاد بین کلیسا و زندگی امروزی، شک و یقین، ایمان، تضاد آرا بین کاردینالها، انحرافات موجود در کلیسا، عدم درک درست کلیسا از طبیعت انسان، نقش زنان در این عرصه، نادیده گرفتن ویژگیهای فردی و لزوم پذیرش تنوع و از همه مهمتر نیاز مبرم کلیسا به رواداری و اهمیت این امر در موفقیت کلیسا، نکاتی تازه را مطرح کند.
فضا
فضای موجود در فیلم بسیار خشک، بیروح و سرد تصویر شده، راهروهایی که اتاق کاردینالها در دو طرف آن قرار گرفته تقارن کاملی دارد که این تقارن در درها و پنجرههای کوچک تعبیه شده بر روی درها هم حفظ شده است. و تنها جایی که رنگ و نور و شور و حال بیشتری دارد سالن غذاخوریست. در همه فضاها کشیشها شمایلی از انسان هستند و تنها در سالن غذاخوریست که رفتار و حرکات انسانیتری از آنها سرمیزند.
شخصیتها
کشیشها هم مثل همه آدمها به تصویر کشیده میشوند؛ با همان نقاط قوت و ضعفی که در دیگران هم وجود دارد. دلمشغولیهایشان هم مثل دیگران است. شوخی میکنند، سربهسر هم میگذارند، با موبایل ور میروند، سیگار میکشند، شراب مینوشند، از خوردن غذا لذت میبرند، پشت سر همکارانشان حرف میزنند، دسیسهچینی میکنند، روابط پنهانی دارند، خلاف میکنند و البته دروغ هم میگویند اما در هنگام اجرای مراسم به موجودات دیگری تبدیل میشوند.
شک و یقین
غیر از کاردینال لارنس(رالف فاینز) و کشیش وازنیاک(کشیش الکلی) هیچ کس دیگری دچار تردید نیست. کاردینال تدسکو(کاردینال ایتالیایی) یقین دارد که با احیای سنتها میتوان کلیسا را نجات داد. کاردینال بلینی(کاردینال آمریکایی و دوست لارنس) اطمینان دارد که با انتخاب تدسکو کلیسا دچار سیر قهقرایی خواهد شد و باید از انتخاب او جلوگیری کرد، کارینال آدِیِمی(کاردینال آفریقایی) تردیدی ندارد که شخص مناسبی برای جایگزینی پاپ به شمار میرود و اگر در گذشتههای دور اشتباهی از او سرزده لغزشی بیش نبوده است. کاردینال ترمبلی(کاردینال توطئهگر) باور دارد که کارهایش غیرقانونی نیست و با وجود همه تخلفها، پاپ شایستهای خواهد شد و کاردینال بنیتِز هم شکی ندارد که روش دیگران درست نیست و باید به چیزهای دیگری توجه کرد و مناسبترین شخص برای جایگزینی پاپ، خود لارنس است.
دلالتهای معنایی
- خارج کردن انگشتر از دست پاپ و در آوردن نگین انگشتر به منظور جایگزین کردن نگین دیگر
-اشاره به علاقه پاپ به بازی شطرنج،
-گشاد بودن لباس پاپ به علت فربه بودن و چاق بودن بیشتر کشیشها به دلیل زندگی اشراف مابانه آنها
-تاریک بودن فضای داخلی در تضاد با روشن و نورانی بودن فضای خارجی
-تاکید بر پوشاندن شیشهها و عدم ارتباط با زندگیِ در جریانِ بیرون از این فضا
-جلسه کشیشهای موافق بلینی در سالن نمایش که بیشتر شبیه به اجرای یک نمایش است و تضاد آن با -جلسه سه نفره لارنس، بلینی و یک کشیش دیگر در راه پله با فضایی اکسپرسیونیستی و سایه بلند بلینی بردیوار
-بیاعتنایی به زندگی روزمره و عدم استفاده از تکنولوژی در مراسم و استفاده از پدیدهها و دستاوردها در زندگی فردی مثل وجود نوشیدنیها و خوردنیهای زیاد و با کیفیت و استفاده از موبایل و تبلت و رایانه
-اعتقاد به وجود یک راه حل و عدم توجه به تنوع و تفاوتها و تضاد این مسئله با گروه گروه بودن کاردینالها و دور هم نشستن کاردینالهای همزبان در رستوران
-عدم توجه و بیاعتنایی به زنان و نقش تعیین کننده یک زن در رسوایی ترمبلی و آدِیِمی
-اشاره به لاکپشتهای پاپ و تلاش آنها برای رهایی از چارچوبی که برایشان تعیین شده
-اهمیت نقش شک در با ایمان بودن از طریق تحول شخصیت لارنس در انتهای فیلم آنجا که لارنس در پسزمینه کنار حوضچه لاکپشتها ایستاده و دری نیمهباز در پیش زمینه دیده میشود و همین طور عبور شاد و سرخوش چند راهبه جوان از حیاط در حالیکه لارنس با تبسم به آنها نگاه میکند.
گذر از شک به یقین و از شک به نابودی
شک و تردید کشیش وازنیاک را وابسته به الکل کرده و به سوی نابودی کشانده است تا جایی که اعلام میکند که دیگر نمیداند چه وظیفهای دارد. شک و تردید لارنس اما او را به سمتوسوی دیگری میبرد. او با تردید و شک کار را آغاز میکند و تلاش میکند تا با اتکا بر عدالت راه درست را درپیش گیرد بارها در ارتباط با آدمها از یقین به شک و دوباره از شک به یقین میرسد و در پایان با یقینی کامل انتخاب پاپ جدید را میپذیرد و نامش را اعلام میکند اما ناگهان دوباره به دلیل آگاهی از شرایط جسمی پاپ جدید دچار تردید شده، برآشفته و معترض میشود ولی در پایان به درک و یقینی تازه میرسد.
صحنههای قابل تامل
انگشتر پاپ توسط وازنیاک که از راه به در شده از دستش خارج و در اختیار ترمبلی توطئهگر قرار میگیرد که نگین را جدا کند و در اختیار لارنس مردد قرار دهد تا نگین پاپ جدید را جایگزین کند. بلینی و لارنس سراغ کمد لباسهای پاپِ در گذشته میروند و به چاق شدن پاپ و گشاد کردن لباسهای او اشاره میکنند و بلافاصله در همان صحنه صحبت از تردیدهای لارنس و همین طور خود پاپ میشود. در سالنی که قرار است مجمع تشکیل شود کارگران با شیشههای بالای سالن کلنجار میروند تا امکان نفوذ فناورانه از آن طریق را مسدود کنند کمی بعد درست از همان نقطه، سالن در هنگام انفجار آسیب میبیند، راهی از بیرون به داخل باز میشود آن هم در زمانی که لارنس یقین پیدا کرده که خودش هم مناسب انتخاب هست و نام خود را در ورقه رایگیری انتخاب پاپ نوشته است. هنگام آخرین رایگیری وقتی که ورقههای رای زیر دست کاردینالها دیده میشود نسیم ملایمی، به دلیل شکسته شدن یکی از شیشههای سالن، میوزد و به نظر میرسد که ورقههای رای به جنبش درآمدهاند. لارنس که از وضعیت جسمی پاپ جدید اطلاع یافته برآشفته سالن مجمع را طی میکند تا نزد پاپ جدید برود و بابت این شرایط به او اعتراض کند در حالیکه صحنه در تضاد با این حالت لارنس است. لارنس از دوربین دور میشود در پس زمینه یک نقاشی مذهبی دیده میشود و از همان شیشه تخریب شده باریکه زیبایی از نور جلوهای تازه و تماشایی به نقاشی مذهبی بخشیده است.
از یقین به شک و از شک به یقینی تازه
با فراز و فرودهای بسیار لارنس موفق میشود مجمع را برگزار و پاپ جدید را، که به او اعتقاد هم دارد، انتخاب و معرفی کند. لبخند بر لبانش مینشیند و در چهرهاش رضایت موج میزند. دیگر آن مرد ترشرو و درگیر با خود نیست اما این سرخوشی و سرحالی دیری نمیپاید و با شنیدن خبرهای جدید و افشاگرانه، دوباره همانی میشود که بود. به سراغ پاپ جدید میرود تا با او صحبت کند و آنجا در صحبت با پاپ جدید در حالیکه هر دو رخ به رخ با هم، در تاریکی صحبت میکنند در پس زمینه در نوری درخشان لوازم و وسایل اختصاصی پاپ خودنمایی میکند.
لارنس به باور و دریافت جدیدی میرسد. دری تازه به روی او گشوده میشود.اتاقش غرق نور میشود پنجره اتاقش را باز میکند صورتش را نوری درخشان، دلپذیرتر از گذشته میکند و با تبسم به دنیای بیرون نگاه میکند. دنیایی که به همه موجودات آن حتا لاکپشتها هم باید توجه کرد. دنیایی که باید تنوع و تفاوت آدمها در آن را پذیرفت، آدمهایی که بدون توجه به جنسیت و نژاد باید به همه آنها احترام گذاشت و برای آزادیشان ارزش قائل شد.آدمهایی که هیچ کدامشان، از جمله خودِ پاپ، کامل و بیعیب نیستند.