من برای آسمان احترام ویژهای قائلم و ارادت خاصی نسبت به آن دارم.
آرزو دارم قلبم به رنگ آبی باشد با خونِ سرخ. میتوانم برای پرندگان خورشید داشته باشم و برای خودم ستاره.
میتوانم مانند پادشاهی بیچون و چرا با لباس سفید باشم. من آسمانم را فقط وقتی میبارانم که پرندهها در حال استراحت، از پنجره اتاقشان به بیرون مینگرند.
عقاب را در دلم جای نمیدهم تا نتواند پرندگانِ این آسمان را با چنگالهای بیرحم و و برّندهاش برنجاند، اگرچه ابهت این موجود را دوست میدارم، ولی جایش در آسمانِ من نیست.