سارای
سارای
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

صدای تق‌تق کیبورد میاد

هوا بد نیست، آفتاب نیست و بجاش یکم ابر و باده و غبار دائمی تهران. تعطیل رسمیه و آدم‌های توی محیط‌ کار کمتر از همیشه‌ان. صبح خودمو با شیمیایی‌جات روشن کردم و منتظرم نتیجه رو ببینم. یکی بود می‌گفت حقیقتا انسان موجودی شیمیاییه که بخش زیادی از احوالاتش به همین مولکول‌ها و پروتئین‌ها و ویتامین‌ها و هورمون‌ها بنده؛ بدون در نظر گرفتن حال جمعی خراب همه.

بعد از مدتها دلم خواست بنویسم. انگشت بکوبونم روی کیبورد و صدای تق‌تقش بپیچه توی گوشم و ببینم که توانایی بیرون کشیدن حرف از خودمو دارم. این هم برمی‌گرده به اون بخش از شخصیتم که هرروز باید چندتا موضوع رو به خودم ثابت کنم؛ چندتا مربع تیک بخورن که یعنی «یو دید ایت» ساراجان. مهم نیست همین دیروز به خودم ثابت کرده باشم که من می‌تونم اون کار مشخص رو انجام بدم، مهم اینه که دوباره باید تاییدش رو بگیرم. یه روتین روزانه مثل نیاز به آب و غذا و هوا.

روزمره‌نویسینوشتن
بی‌سرزمین‌تر از باد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید