Sadaf Mirali·۴ سال پیشاگه شکرم نگیم خدا دلش میترکهبه محل زندگیشون میگفتن “زندان ابوغریب” زندانی که یه حوض باصفا داشت با کلی گل و گیاه و از اون مهم تر زندانبان های مهربون که ازشون مراقبت…
Sadaf Mirali·۴ سال پیشرکابِ خیالاولین دوچرخه ی زندگیم بین من و خواهرم مشترک بود! یه دوچرخه قدیمی کوچیک که به زور روش جا میشدیم؛ یکی رکاب میزد و اون یکی رو ترک دوچرخه میشست…
Sadaf Mirali·۴ سال پیشزشتی ها رو قشنگ کنیم یا حذف؟چند روز پیش تو اکسپلور اینستاگرام یه پست دیدم با این مضمون “استایل با مقنعه” در ادامه هم چند تا دختر با تیپ های شاد و مدل موهای بامزه بودن…
Sadaf Mirali·۴ سال پیشوسوسه ای به نام "نوشتن"برای انتشار اولین پست در ویرگول سایت عنوانی داره که هرکسی رو وسوسه میکنه تا دست به قلم شه.هرچی دلت میخواد بنویس...این عنوان رو میخونم و مدا…