saeed moshkbiz
saeed moshkbiz
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

یک داستان

و داکسومکت کوراشی کجاست؟

دوربین نمای صورتم را نشان میدهد، به منظره ای مینگرم که چه میشود!

فردی یا بعضی وقت هابیشتر از یک فرد از جایی بیرون می آید (می آیند) و به جای دیگر میرود و میجهد.

دوربین از انحصار دید من خارج میشود و به جلوتر ها پا میگذارد. به جایی میرود که آن فرد (افراد) در حال جنب و جوش بود.
میبینم که تعدادشان خیلی بیشتر از یکی یا دو سه نفر است که در حال ساختن چیزی هستند که بعد از ساختن آن در قلیان می افتند.

دوربین محل دیگر و سمت مقابل اینها را نشان میدهد.
حال نما را از طرفین مختلف میبینیم. این سمت هم تعداد کمی نیستند.

هر دو جناح شروع میکنند که به سمت هم بروند، مانند دو گونه ربات که برای نابود کردن یکدیگر برنامه ریزی شده باشند.
زمانی که به هم میرسند مبارزه ای در کار نمی انجامد و فقط جایگاهشان تعویض میشود.
حذب اول در جای حزب پر جنب و جوش، بی تحرک و بی تاثر؛
حزب پر جنب و جوش نیز محل حزب اول را بشاش و منظم کرده اند.
خیابان ها همان، پنجره ها همان، نگاه و طعم و انگیزه همان.

(این تصویر نیاز به سیاهی(سپیدی) لشکر دارد)

س.مشک
۲۵ تیر ۹۶

داستانمنحصرفیلمنامهنویسندهداستان کوتاه
خوش باشم، چون خدمتگزار کیهانی باشم. . .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید